English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hydro kinetic U وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
diffusion of gases U نشت گازها
effusion of gases U نشت گازها
gas laws U قوانین گازها
gas dynamics U دینامیک گازها
diffusion of gases U پخش گازها
condensation U میعان گازها
gas constant U ثابت گازها
universal gas constant U ثابت گازها
gas kinetics U علم جنبش گازها
gas law constant U قانون ثابت گازها
aerodynamic مربوط به مبحث حرکت گازها و هوا
pneumatology U روح شناسی علم خواص هواو گازها
internally blown flap U فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
equilibrium U حد تعادل مایعات
viscosity U چسبندگی مایعات
emissions U دفع مایعات
emission U دفع مایعات
succussion U لرزش مایعات
hosghead U پیمانه مایعات
aerostatics U علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
eudiometer U اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydraulics U هیدرولیک مکانیک مایعات
aeration U هوا دادن به مایعات
hydrokinetics U علم جنبش مایعات
wet tank U تانکر حمل مایعات
hydrostatics U علم تعادل مایعات
buttery U [انبار غذا و مایعات]
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
pneumercator U شاغول سنجش ارتفاع مایعات
agitators U اسباب بهم زدن مایعات
agitator U اسباب بهم زدن مایعات
turbulator U اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometer U الت سنجش وزن ویژه مایعات
tail planes U سطوح دم
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
liquid measure U مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
At lower levels. U در سطوح پایین تر
composite area U سطوح مرکب
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
energy gap U فاصله سطوح انرژی
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
aloft U سطوح بالا در بالای
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
back pressure valve U سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
ailavator U سطوح فرامین روی بال
calyculate U دارای سطوح حفره دار
formwork unexposed U قالب بندی سطوح نامرئی
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
formwork at cirved section U قالب بندی در سطوح منحنی
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
fairing U صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
bright work U سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
solids U جامد
inorganic U جامد
massy U جامد
robustly U جامد یا
exanimate U جامد
solid U جامد
rigid U جامد
illiquid U جامد
robust U جامد یا
heavyset U جامد
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
soild state U حالت جامد
discharge of solids U بده جامد
insensitivity U جامد کساد
insensitive U جامد کساد
monoatomic solid U جامد تک اتمی
sediment discharge U بده جامد
crystalin solid U جامد متبلور
monohydrate U جامد تک ابه
solid fuel U سوخت جامد
concretion U جامد شدن
paraffin wax U پارافین جامد
solid solution U محلول جامد
solid propellant U سوخت جامد
solidification U تبدیل به جامد
thickened fuel U سوخت جامد
solidifying U جامد کردن
semisolid U نیمه جامد
soild solution U محلول جامد
solidly U بطور جامد
solidify U جامد کردن
solidifies U جامد کردن
solidified U جامد کردن
solid state U حالت جامد
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
plucked U انقباض
deflation U انقباض
plucking U انقباض
pluck U انقباض
plucks U انقباض
crispation U انقباض
contracture U انقباض
contractions U انقباض
traction U انقباض
constrictions U انقباض
twitched U تک انقباض
twitches U تک انقباض
ankle clonus U انقباض مچ پا
shrinkage limit U حد انقباض
twitch U تک انقباض
contraction U انقباض
twitching U تک انقباض
shrinkage U انقباض
constriction U انقباض
soild state electrode U الکترود حالت جامد
solids press down U اجسام جامد سوی
precipitate electrode U الکترود حالت جامد
solid state cartridge U کارتریج حالت جامد
solid state device U دستگاه حالت جامد
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
solid support U تکیه گاه جامد
solid state physics U فیزیک حالت جامد
solid state diffusion U پخش حالت جامد
solid state component U مولفهء حالت جامد
solid state circuitry U مدارات حالت جامد
exploded view U شرحی از یک ساختمان جامد
gas solid chromatography U کروماتوگرافی گاز- جامد
adamantly U جسم جامد و سخت
solidifies U جامد کردن یا شدن
solids U ماده جامد سفت
solidifying U جامد کردن یا شدن
adamant U جسم جامد و سخت
solidified U جامد کردن یا شدن
solid U ماده جامد سفت
solidify U جامد کردن یا شدن
concretely U بطور محکم یا جامد
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
incodensable U انقباض ناپذیر
image cintraction U انقباض تصویر
incondensability U انقباض ناپذیری
systole U انقباض قلبی
isometeric contraction U انقباض هم طول
isometeric contraction U انقباض هم اندازه
eccentric contraction U انقباض بازشونده
torsion U انقباض پیچی
incoercible U انقباض ناپذیر
bank contraction U انقباض بانکی
lanthanide contraction U انقباض لانتانیدی
retractility U قابلیت انقباض
jerks U انقباض ماهیچه
saltatory spasm U انقباض پرشی
jerking U انقباض ماهیچه
shrink hole U سوراخ انقباض
jerked U انقباض ماهیچه
jerk U انقباض ماهیچه
slow twitch U کند انقباض
after shrinkage U انقباض مجدد
condensation U غلظت انقباض
myonicity U انقباض ماهیچه
monetary deflation U انقباض پولی
antispasmodic U ضد انقباض و تشنج
length contraction U انقباض طول
treppe U انقباض فزاینده
twitching U انقباض ناگهانی
drying shrinkage U انقباض بتن
contraction joint U درز انقباض
contractive U متمایل به انقباض
systole U انقباض قلب
contractivity U انقباض پذیری
contractlie force U قوه انقباض
retractions U انقباض استرداد
credit tightness U انقباض اعتباری
eccentric contraction U انقباض برونگرا
dynomic contraction U انقباض پویا
retraction U انقباض استرداد
phasic contraction U انقباض هم تنش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com