English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bust U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
goose skin U ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
goose flesh U ترکیدگی پوست بدن در اثرسرما
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
wreckage locator U دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
gooseflesh U دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
blasting U انفجار
detonations U انفجار
detonation U انفجار
blast U انفجار
displosion U انفجار
explosion U انفجار
blasts U انفجار
explosions U انفجار
blastment U انفجار
blow-ups U انفجار
pops U انفجار
popped U انفجار
pop U انفجار
bursts U انفجار
burst U انفجار
blow up U انفجار
blow out U انفجار
eruption U انفجار
plosion U انفجار
brisance U انفجار
blow-up U انفجار
bursting set U محل انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
countermining U انفجار ضد مین
crepitation U انفجار مکرر
burst wave U موج انفجار
outburst U انفجار غضب
combustiblity U قابلیت انفجار
blast effect U اثر انفجار
blast wave U موج انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
blow out U سوختن انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
detonative U اماده انفجار
impact action U اثر انفجار
implosion U انفجار از داخل
inexplosive U غیرقابل انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
lead in U مداررابط انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
swooper U انفجار دار
sympathetic detonation U انفجار القایی
time of disintegration U زمان انفجار
high order detonation U انفجار شدید
fire time U زمان انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
destruct system U سیستم انفجار
detonable U قابل انفجار
ignitor U وسیله انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonation charge U خرج انفجار
detonation cord U سیم انفجار
explosimeter U انفجار سنج
explosion hazard U خطر انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
explosive force U قدرت انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
outbursts U انفجار غضب
blast U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blasts U ضربه انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
sonic booms U انفجار صوتی
POW U صدای انفجار
POWs U صدای انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
detonation U انفجار ضربهای
crackles U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
crackle U صدای انفجار پی در پی
gust U انفجار فوت
gusts U انفجار فوت
yield U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
misfire U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfires U گیر در انفجار
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
detonations U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ناگهانی
big bang U انفجار بزرگ
aerial burst U انفجار هوایی
explosive U قابل انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
powder keg U چیز قابل انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
powder kegs U چیز قابل انفجار
late time U زمان سکته انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
service mine U مین قابل انفجار
afterwinds U باد بعد از انفجار
flex x U خرج انفجار کتابی
poised mine U مین اماده انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
burst U منفجر کردن انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
bursts U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
blast effect U اثر موج انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
impact U اثر ترکش انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
armed mine U مین اماده انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
flex x U خرج انفجار ورقهای
crepitate U انفجار پی درپی کردن
explosive range U گستره انفجار پذیری
explosives U مواد قابل انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device U وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
spall U تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com