English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jurat U گواهی امضاء وهویت امضاء کننده
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
ratification U امضاء
cosignatory U هم امضاء
He signed with the letter U امضاء با حرف او
sigil U امضاء
signature U امضاء
him who U انرا که
signatures U امضاء
blank signed document U سفید امضاء
blank signed cheque U چک سفید امضاء
attestation U تصدیق امضاء
signatory U امضاء کننده
signed U امضاء شده
had searched U انرا می یافتید
unsigned U بدون امضاء
undersign U امضاء کردن
specimen signature U نمونه امضاء
signer U امضاء کننده
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
john henry U امضاء اصیل
john hancock U امضاء اصیل
i saw it U انرا دیدم
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
undersigned U دارای امضاء
signatories U امضاء کننده
monographs U امضاء با یک حرف
monograph U امضاء با یک حرف
subscribers U امضاء کننده
subscriber U امضاء کننده
signatures U امضاء کردن
initial U اولین امضاء
initialed U اولین امضاء
initialing U اولین امضاء
initials U اولین امضاء
initialled U اولین امضاء
initialling U اولین امضاء
signature U امضاء کردن
john hancock U امضاء خود سخص
give it a twist U انرا پیچ بدهید
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
forgeries U امضاء سازی سند
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
forgery U امضاء سازی سند
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
weŠthe undersigned U ما امضاء کنندگان زیر
john henry U امضاء خود سخص
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
undersigned U امضاء کننده زیر
subscript U زیر نویس امضاء
single name paper U سفته دارای یک امضاء
send it by post U با پست انرا بفرستید
prontonotary U متصدی امضاء احکام
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a shake U انرا تکان دهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
attesting U تصدیق امضاء کردن
attests U تصدیق امضاء کردن
attest U تصدیق امضاء کردن
attested U تصدیق امضاء کردن
blank check U چک سفید امضاء شده
signatory U صاحب امضاء امضایی
prothonotary U متصدی امضاء احکام
signatories U صاحب امضاء امضایی
blank check U چک امضاء شده وسفید
poison pen U نامه بی امضاء وتوهین امیز
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
ideograph U امضاء یا علامت مخصوص شخص
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
abusing a blank signed document U سوء استفاده از سفید امضاء
blank check U چک امضاء شده بدون مبلغ
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
badges U امضاء و علامت برجسته و مشخص
To authenticate a signature. U تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
badge U امضاء و علامت برجسته و مشخص
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
endorsement in blank U فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
On my way home. . . U اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
endorsements U صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsement U صحه امضاء حواله شرح پشت سند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). U این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
endorsing U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorses U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorsed U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
endorse U فهرنویسی کردن جیرو کردن امضاء کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com