Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eftsoon
U
اندکی پس ازان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halfway
U
اندکی
some
U
اندکی
slightly
U
اندکی
wees
U
اندکی
wee
U
اندکی
weeing
U
اندکی
wait a bit
U
اندکی
partially
U
اندکی
dabs
U
اندکی
dabbed
U
اندکی
dab
U
اندکی
awhile
U
اندکی
eftsoons
U
اندکی پس از ان
half mad
U
اندکی دیوانه
half made
U
اندکی دیوانه
just before
U
اندکی پیش
dankish
U
اندکی نمسار
loudish
U
اندکی بلند
parboiled
U
اندکی جوشاندن
duskish
U
اندکی تاریک
latish
U
اندکی دیر
somedeal
U
اندکی نسبتا
dryish
U
اندکی خشک
dampish
U
اندکی نمسار
parboils
U
اندکی جوشاندن
fewest
U
اندکی از کمی از
fewer
U
اندکی از کمی از
few
U
اندکی از کمی از
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
U
اندکی گرسنه
right before
U
اندکی پیش
highs
U
اندکی فاسد
highest
U
اندکی فاسد
high
U
اندکی فاسد
parboiling
U
اندکی جوشاندن
parboil
U
اندکی جوشاندن
just
U
اندکی پیش
choppy
U
اندکی متلاطم
therefter
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
thereof=of that
U
ازان
away
U
پس ازان
thence
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
ten kilometres and more
U
ده کیلومتر و اندکی بالا
dullish
U
اندکی تیره یاکمرنگ
sail close to the wind
U
اندکی از اصول تجاوزکردن
wait a second
U
اندکی صبر کنید
wait a minute
U
اندکی صبر کنید
narrowish
U
اندکی تنگ یا باریک
lie off
U
اندکی دور از کشتی
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
this is inferior to that
U
این ازان
long a
U
مدتهاپس ازان
thereafter
U
بعد ازان
therein
U
ازان حیث
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
to stay one's stomach
U
شکم خودرا اندکی سیرکردن
this is better than that
U
این ازان بهتراست
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
next
U
نزدیک ترین پس ازان
put some milk to your tea
U
اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
to fang a pump
U
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
true he is somewhat stingy....
U
راست است که اندکی خسیس است ولی ...
reentrant subroutine
U
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t.
U
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com