English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
choppy U اندکی متلاطم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peakier U متلاطم
unruly U متلاطم
peakiest U متلاطم
pecky U متلاطم
lumpy U متلاطم
lumpiest U متلاطم
lumpier U متلاطم
heaviest U متلاطم
heavy U متلاطم
peaky U متلاطم
turbulent U متلاطم
rumbustious U متلاطم
heavier U متلاطم
heavies U متلاطم
loomed U متلاطم شدن
looms U متلاطم شدن
eddies U جریان متلاطم
eddied U جریان متلاطم
eddy U جریان متلاطم
turbulent flow U جریان متلاطم
turbulent U یاغی متلاطم
eddying U جریان متلاطم
furious U عصبانی متلاطم
seaway U دریای متلاطم
loom U متلاطم شدن
vext U متلاطم ساختن
looming U متلاطم شدن
lop U متلاطم شدن
lopped U متلاطم شدن
lopping U متلاطم شدن
lops U متلاطم شدن
drifting mine U مین متلاطم
free eddy U جریان متلاطم ازاد
some U اندکی
wait a bit U اندکی
partially U اندکی
eftsoons U اندکی پس از ان
halfway U اندکی
wees U اندکی
dabbed U اندکی
dabs U اندکی
awhile U اندکی
dab U اندکی
slightly U اندکی
wee U اندکی
weeing U اندکی
parboiled U اندکی جوشاندن
few U اندکی از کمی از
loudish U اندکی بلند
fewer U اندکی از کمی از
somedeal U اندکی نسبتا
parboil U اندکی جوشاندن
fewest U اندکی از کمی از
duskish U اندکی تاریک
high U اندکی فاسد
highest U اندکی فاسد
right before U اندکی پیش
just before U اندکی پیش
peckish [British English] [colloquial] <adj.> U اندکی گرسنه
highs U اندکی فاسد
latish U اندکی دیر
just U اندکی پیش
dampish U اندکی نمسار
eftsoon U اندکی پس ازان
parboils U اندکی جوشاندن
dryish U اندکی خشک
parboiling U اندکی جوشاندن
half mad U اندکی دیوانه
half made U اندکی دیوانه
dankish U اندکی نمسار
dullish U اندکی تیره یاکمرنگ
wait a second U اندکی صبر کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
narrowish U اندکی تنگ یا باریک
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
lie off U اندکی دور از کشتی
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
to stay one's stomach U شکم خودرا اندکی سیرکردن
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
put some milk to your tea U اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to hark back U برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
crab U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs U پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
tossed U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
toss U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tosses U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossing U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
true he is somewhat stingy.... U راست است که اندکی خسیس است ولی ...
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com