English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
metric U اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
york round U مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
SI U Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
men's national round U مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
ieee U سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
in somewise U تا اندازهای
insomuch U به اندازهای که
somedeal U تا اندازهای
in a sense U تا اندازهای
in a way U تا اندازهای
somewise U تا اندازهای
in amanner U تا اندازهای
part way U تا اندازهای
rawish U تا اندازهای خام
something U تا اندازهای قدری
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
coldish U تا اندازهای سرد
whitish U تا اندازهای سفید
flattish U تا اندازهای پهن
palish U تا اندازهای رنگ پریده
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
opera bouffe U اپرای خنده دار که تا اندازهای مسخره امیز باشد
ell U نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
metric spark plug U شمع متری
bathymetry U باتی متری
metric system U سیستم متری
telemetry U تله متری
metric waves U موجهای متری
rials 0 the metre U متری 04 ریال
platinum metal U ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
prefixes used in the metric system U پیشوندهای دستگاه متری
metric space U فضای متری [ریاضی]
high board U سکوی شیرجه 3 متری
low board U سکوی یک متری شیرجه
short clothes U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
metric system U دستگاه اندازه گیری متری
kick circle U دایره 8/81 متری وسط میدان
short coats U جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
ontos U تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
howtar U خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
chains U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
heads U تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
exchange zone U فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
clout shooting U تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
gales U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gale U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus U لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirro status U ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
thin Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
pope young round U مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
men's western round U مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
dusters U توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
duster U توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
modulus U استاندارد
standard U استاندارد
standards U استاندارد
canonical U استاندارد
high and dry <idiom> U استاندارد
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
standard U استاندارد همگون
standard measure U اندازه استاندارد
standard pascal U پاسکال استاندارد
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
nonstandard U غیر استاندارد
standardised U استاندارد نمودن
standardises U استاندارد نمودن
standardising U استاندارد نمودن
standardize U استاندارد نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
atmospheres U اتمسفر استاندارد جو
standardizing U استاندارد نمودن
standards U استاندارد همگون
standard specification U مقررات استاندارد
standardization U استاندارد سازی
table lamp U لامپ استاندارد
basic standard U استاندارد اولیه
basic standard cost U قیمت استاندارد
boilerplate U متن استاندارد
standard section U پروفیل استاندارد
substandard U زیر استاندارد
standard class U درجه استاندارد
standard specification U دستورات استاندارد
standard solution U محلول استاندارد
standard rate U نرخ استاندارد
traditional chess U شطرنج استاندارد
atmosphere U اتمسفر استاندارد جو
standard pitch U گام استاندارد
standard price U قیمت استاندارد
standard of living U استاندارد زندگی
standards of living U استاندارد زندگی
magnetic standard U اهنربای استاندارد
standardized U استاندارد شده
frequency standard U استاندارد فرکانس
dialect U ی در زبان استاندارد
standard interface U رابط استاندارد
standard interface U واسطه استاندارد
standard resistor U مقاومت استاندارد
standard atmosphere U اتمسفر استاندارد
primary standard U استاندارد اولیه
standard function U تابع استاندارد
resistance standard U مقاومت استاندارد
standard costs U هزینههای استاندارد
silver standard U استاندارد نقره
standard error U خطای استاندارد
secondary standard U استاندارد ثانویه
standard condition U شرایط استاندارد
standard ohm U اهم استاندارد
standard bar U میله استاندارد
dialects U ی در زبان استاندارد
standard candle U شمع استاندارد
standard cell U پیل استاندارد
ansi U کدهای استاندارد ANSI
ambient quality standard U استاندارد کیفیت پرمون
standard penetration U ازمایش نفوذی استاندارد
NDIS U واسط دستور استاندارد
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
standard product cost U ارزش تولید استاندارد
standard oil company U استاندارد اویل کمپانی
ieee U واسط استاندارد IEEE
standard electrode potential U پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential U پتانسیل الکترود استاندارد
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> U متناسب با استاندارد طبیعی
standard hydrogen electrode U الکتورد هیدروژن استاندارد
calibration U مین یک بررسی استاندارد
clark U پیل استاندارد کلارک
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
pop up menu U منوی غیر استاندارد
cut the mustard <idiom> U به حد استاندارد لازم رسیدن
standard oil company U شرکت نفت استاندارد
mnemonic U استاندارد اختصار کلمه
standard oxidation potential U پتانسیل اکسایش استاندارد
standard conversion factor U ضریب تبدیل استاندارد
raunchy U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
feed back U اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
current standard cost U هزینه استاندارد و مورد قبول
raunchier U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
nibbling U نصف طول بایت استاندارد
calibrating standard U تنظیم شده به صورت استاندارد
nibbles U نصف طول بایت استاندارد
stp U pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
nibbled U نصف طول بایت استاندارد
ieee U استاندارد مون Token Bus
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
nibble U نصف طول بایت استاندارد
dif U استاندارد مخصوص فایلهای داده
raunchiest U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
nybble U نصف طول بایت استاندارد
standard U عیار قانونی استاندارد مقرر
standard free energy of formation U انرژی ازاد تشکیل استاندارد
RJ connector U استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
standards U عیار قانونی استاندارد مقرر
ntp U pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
FTAM U روش استاندارد ارسال فایل OSI
bogey U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey U ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
standardizing U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
density attitude U ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
standardizes U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
advanced U یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
NetBIOS U استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
standardised U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
clouts U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
standardises U مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
Bell compatible modem U مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
ieee U استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
ansi U گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com