English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
initial point U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
origin U نقطه شروع
terminus a que U نقطه شروع
trailhead U نقطه شروع مسیر
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
initial point U نقطه شروع عملیات
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
one and nine balls billiard U بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
ulterior U انطرف
thither U به انطرف
yonder U انطرف
per contra U در انطرف
thither U انطرف تر
oer U انطرف
lawn bowling U بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
without U انطرف فاقد
oversea U انطرف دریا
transatlantic U انطرف اقیانوس اطلس
ultrared U انطرف اشعه قرمز
beyond U انطرف ماوراء دورتر
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
start off U شروع کردن شروع شدن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
initiation U شروع کار شروع
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
let down U پایین انداختن انداختن
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
incipience or ency U شروع
open fire U شروع
inchoation U شروع
openings U شروع
opening U شروع
inception U شروع
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
onset U شروع
right of begin U حق شروع
kick off U شروع
get-go <idiom> U شروع
kick-off <idiom> U شروع
beginnings U شروع
beginning U شروع
restart U شروع مجدد
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
restart U شروع دوباره
alphas U اغاز شروع
take up <idiom> U شروع کردن
starter U شروع کننده
firing line U خط شروع تیراندازی
take on <idiom> U شروع به همکاری
take up <idiom> U شروع یک سرگرمی
get one's feet wet <idiom> U شروع کردن
attempted theft U شروع به سرقت
start in <idiom> U شروع کار
commenced U شروع کردن
alpha U اغاز شروع
commences U شروع کردن
resumption U تجدید شروع
put in hand U شروع کردن
embark upon U شروع کردن
incipit U شروع و اغاز
set about <idiom> U شروع کردن
commencing U شروع کردن
commence U شروع کردن
kick off <idiom> U شروع کردن
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
shove off <idiom> U شروع ،ترک
starters U شروع کننده
dozy U شروع به فسادکرده
doziest U شروع به فسادکرده
dozier U شروع به فسادکرده
values U نقط ه شروع
valuing U نقط ه شروع
start bit U بیت شروع
splash line U خط شروع غواصی
scratch line U خط شروع مسابقه
embarks U شروع کردن
headstart U امتیاز در شروع
embarking U شروع کردن
hash mark U خط شروع مسابقه
embarked U شروع کردن
embark U شروع کردن
set in U شروع کردن
value U نقط ه شروع
zero U محل شروع
tee off U شروع کردن
sortie U شروع حرکت
rise and shine U شروع بیداری
streek U شروع کردن
sorties U شروع حرکت
start signal U علامت شروع
starting platform U سکوی شروع
starting gate U دروازه شروع
starting block U سکوی شروع
start of taxt U شروع متن
start of heading U شروع عنوان
zeros U محل شروع
start key کلید شروع
zeroes U محل شروع
start element U عنصر شروع
set out U شروع بکارکردن
to strike into U شروع کردن
initial U نقط ه شروع
burgeon U شروع برشدکردن
burgeoned U شروع برشدکردن
line of departure U خط شروع حمله
launch an attack U شروع حمله
began U شروع کرده
warm start U شروع گرم
burgeoning U شروع برشدکردن
cold start U شروع سرد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com