Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wage freeze
U
انجماد دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solidifying process
U
روند انجماد جریان انجماد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
glaciation
U
انجماد
frigidity
U
انجماد
congealment
U
انجماد
solidus
U
خط انجماد
solidification
U
انجماد
freezing
U
انجماد
anti freezer
U
ضد انجماد
price freezing
U
انجماد قیمت
heat of solidification
U
گرمای انجماد
congealing point
U
نقطه انجماد
condensation trail
U
مسیر انجماد
concretive
U
مایه انجماد
cryoscope
U
انجماد سنج
cryogenic frezing
U
انجماد با سرمازایی
setting point
U
نقطه انجماد
crymetry
U
انجماد سنجی
cryoscope
U
انجماد نما
congelation
U
انجماد افسردگی
regelation
U
انجماد مجدد
solidifying process
U
فرایند انجماد
solidifying process
U
مرحله انجماد
solidifying process
U
پروسه انجماد
freezing point
U
نقطه انجماد
solidifying point
U
نقطه انجماد
solidification point
U
نقطه انجماد
freezing points
U
نقطه انجماد
solidification
U
انجماد استحکام
condensation trail
U
مجموعه وسایل انجماد
cryoscopic
U
وابسته به انجماد سنجی
cryoscopic constant
U
ثابت انجماد سنجی
cryoscopy
U
تعیین نقطه انجماد
normal freezing point
U
نقطه انجماد متعارفی
freezing point depression
U
نزول نقطه انجماد
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
lyophiled
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
supercool
U
بدرجه سرمای زیر نقطه انجماد رسیدن
lyophil
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
feoff
U
دستمزد
factor payments
U
دستمزد
rapine
U
دستمزد
salaries
U
دستمزد
waged
U
دستمزد
waging
U
دستمزد
wages
U
دستمزد
stipends
U
دستمزد
stipend
U
دستمزد
wage
U
دستمزد
pays
U
دستمزد
paying
U
دستمزد
salary
U
دستمزد
pay
U
دستمزد
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
wage costs
U
مخارج دستمزد
wage cuts
U
کاهش دستمزد
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
wage differentials
U
اختلاف در دستمزد
wage determination
U
تعیین دستمزد
cash-wage
U
دستمزد نقدی
wage control
U
کنترل دستمزد
wage policy
U
سیاست دستمزد
wage rate
U
نرخ دستمزد
wage market
U
بازار دستمزد
wage stabilization
U
ثبات دستمزد
wage standard
U
دستمزد استانده
wage funds
U
مایه دستمزد
wage funds
U
وجوه دستمزد
wage index
U
شاخص دستمزد
wage compution day
U
دستمزد ساعتی
wage ceiling
U
حداکثر دستمزد
direct labour
U
دستمزد مستقیم
base wage rate
U
حداقل دستمزد
minimum wage
U
حداقل دستمزد
rate of wage
U
نرخ دستمزد
payroll
U
سیاهه دستمزد
fee
U
مزد دستمزد
wage ceiling
U
سقف دستمزد
annual wage
U
دستمزد سالانه
wage agreement
U
قرارداد دستمزد
daily pay
U
دستمزد روزانه
wage system
U
نظام پرداخت دستمزد
The wages wI'll be raised.
U
دستمزد ها بالاخواهند رفت
raise
U
بالا بردن دستمزد
wage flexibility
U
انعطاف پذیری دستمزد
raises
U
بالا بردن دستمزد
wage profit ratio
U
نسبت دستمزد به سود
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
wage bargain
U
چانه زنی دستمزد
wage agreement
U
موافقت نامه دستمزد
indirect labour
U
هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
wage price spiral
U
دور تسلسل دستمزد
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
primage
U
دستمزد بار زدن کشتی
practice fee
U
دستمزد
[مثال ویزیت دکتر]
mandate
U
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
minimim wage law
U
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
retainers
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com