English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
bank transfers U انتقالات بانکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assignment U انتقالات
assignments U انتقالات
capital transfers U انتقالات سرمایه
clearing bank U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks U بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
bank check U چک بانکی
bank draft U برات بانکی
bank draft U حواله بانکی
bank discount U تخفیف بانکی
bank contraction U انقباض بانکی
bank discount U تنزیل بانکی
bank commission U کارمزد بانکی
bank deposit U سپرده بانکی
bank credit U اعتبار بانکی
bank expansion U گسترش بانکی
bank failure U ورشکستگی بانکی
bank loan U وام بانکی
consortium of bankers U کنسرسیوم بانکی
change over U انتقال بانکی
banker's bill U صورتحساب بانکی
bank reserves U اندوختههای بانکی
bank pass book U دفترچه بانکی
bank liabilities U تعهدات بانکی
bank liabilities U بدهیهای بانکی
bank interest U بهره بانکی
bank guarantee U ضمانت بانکی
bank giro U جیروی بانکی
bank charges U هزینههای بانکی
clearing U تهاتر بانکی
banking U کار بانکی
bank reserves U ذخایر بانکی
account with [at] a bank U حساب بانکی
clearings U تهاتر بانکی
bank statement U صورتحساب بانکی
bank holidays U تعطیلات بانکی
bank acceptance U قبولی بانکی
bank advance U وام بانکی
bank bill U حواله بانکی
bank rate U نرخ بانکی
bank accounts U حساب بانکی
bank bond U ضمانت بانکی
bank charge U هزینههای بانکی
bank account U حساب بانکی
bank statements U صورتحساب بانکی
bank discount U سپردههای بانکی
volume of bank credit U حجم اعتبارات بانکی
letter of credit U اعتبار نامه بانکی
clearings U نقل وانتقال بانکی
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
clearing U نقل وانتقال بانکی
bank development U گسترش شبکه بانکی
bank rate U نرخ بهره بانکی
banking deposit account U حساب سپرده بانکی
bank statements U صورت حساب بانکی
bank statement U صورت حساب بانکی
checking accounts U حساب جاری بانکی
checking account U حساب جاری بانکی
liability U تعهد موجودی بانکی
liabilities U تعهد موجودی بانکی
joint account U حساب بانکی مشترک
cash U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashing U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giros U خدمات بانکی اداره پست
giro U خدمات بانکی اداره پست
discount rate U نرخ ثابت نزول بانکی
I deposited the money in my bank account . پول را به حساب بانکی ام ریختم
bankbook U دفترحساب بانک دفترچه بانکی
time deposit U سپردهء بانکی مدت دار
bankable U قابل نقل وانتقال بانکی
negotiating bank U بانکی که اسناد را معامله میکند
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
penny bank U بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
land bank U بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
over-the-counter interbank transactions U داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
advising bank U بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
excess preserves U اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image [ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com