English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
faithworthy U امین معتبر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amino U حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
amen U امین
trustees U امین
trustee U امین
fiduciary U امین
single-minded U امین
amine U امین
trustworthy U امین
bailee U امین
depositary U امین
thirtieth U سی امین
single minded U امین
trusty U امین
selah U "امین "
single hearted U امین
verily U امین
person in a position of trust U امین
amine terminus U امین انتهایی
Justice of the Peace U امین صلح
Justices of the Peace U امین صلح
alkylamine U الکیل امین
arylamine U اریل امین
tertiary amine U امین 3 درجه
transmination U انتقال امین
primery amine U امین 1 درجه
peace officer U امین صلح
officers U امین صلح
secondary amine U امین 2 درجه
officer U امین صلح
deamination U امین زدایی
personal representative U امین ترکه
amination U امین دار شدن
JP U مخفف امین صلح
amino sugar U قند امین دار
honest U درست کار امین
honeysuckle U پیچ امین الدوله
JPs U مخفف امین صلح
primery amine U امین نوع اول
secondary amine U امین نوع دوم
amination U امین دار کردن
bailiff U امین صلح یاقاضی
mao U بازدارنده اکسیداز تک امین
tertiary amine U امین نوع سوم
monoamine oxidase inhibitor U بازدارنده اکسیداز تک امین
fiducial U وابسته به امین ترکه
to put U بدست امین دادن
bailiffs U امین صلح یاقاضی
twinflower U پیچ امین الدوله معطرامریکایی
pendent lite U حکم معلق امین ترکه
of good standing U معتبر
of reputation U معتبر
authentical U معتبر
well thought of U معتبر
substantial U معتبر
fiduciary U معتبر
well-thought-of U معتبر
credible U معتبر
responsible U معتبر
liable U معتبر
trusty U معتبر
standing U معتبر
creditor U معتبر
valid U معتبر
authoritative U معتبر
creditable U معتبر
inviolate U معتبر
authentic U معتبر
Justices of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
field cornet U کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
hard currencies U ارز معتبر
validate U معتبر ساختن
accredited U مجاز معتبر
to count [as] U معتبر بودن
to hold water U معتبر بودن
to be valid U معتبر بودن
valid assumptions U فروض معتبر
man of credit U شخص معتبر
man of crdit U شخص معتبر
accredit U معتبر شناختن
accredits U معتبر شناختن
validated U معتبر ساختن
validating U معتبر ساختن
validates U معتبر ساختن
dow U معتبر بودن
accrediting U معتبر شناختن
good U پاک معتبر
good and svfficient bail U ضامن معتبر
hold good U معتبر بودن
validation U تایید معتبر سازی
reliable U معتبر قابل اتکا
reputably U بطور معتبر یا مشهور
accredits U معتبر ساختن اختیار دادن
credible <adj.> U قابل اعتبار [معتبر] [اقتصاد]
good U معتبر موجه نسبتا" زیاد
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
not valid abroad U در خارج [از کشور] معتبر نیست
accrediting U معتبر ساختن اختیار دادن
accredit U معتبر ساختن اختیار دادن
validity U نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
europatents U اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
authority U مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
validation U بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
local U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
two phase commit U ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
strobe U سیگنالی که بیان میکند داده معتبر در باس داده قرار دارد
strobe U سیگنالی که بیان میکند آدرس معتبر در باس آدرس قرار دارد
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com