Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it promisews to be easy
U
امید میرود اسان باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polyamide
U
پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to dash one's hopes
U
امید کسی را نا امید کردن
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
eath
U
اسان
easy
U
اسان
easiest
U
اسان
straightforward
U
اسان
simplest
U
اسان
simpler
U
اسان
duck soup
U
اسان
simple
U
اسان
facile
U
اسان
easier
U
اسان
cushy
U
اسان
cushiest
U
اسان
cushier
U
اسان
degage
U
اسان
potty
U
اسان
easygoing
U
اسان
potties
U
اسان
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
facilitate
U
اسان کردن
easier
U
پاس اسان
lollipops
U
ضربه اسان
permissive
U
اسان گیر
lollipop
U
ضربه اسان
easy
U
پاس اسان
facilitated
U
اسان کردن
facilitating
U
اسان کردن
facilitates
U
اسان کردن
easiest
U
پاس اسان
to sweep past
U
اسان رفتن
easygoing
U
اسان گیر
euthanasia
U
مرگ اسان
to roll by
U
اسان رفتن
to roll on
U
اسان رفتن
permissiveness
U
اسان گیری
soft loan
U
وام اسان
soft loans
U
وام اسان
light handed
U
اسان راحت
to ease off
U
اسان شدن
laxity
U
اسان گیری
lenient
U
اسان گیر
In the hope of. Hopingg that . . . .
U
به امید …
desperate
U
بی امید
amide
U
امید
expectant of
U
به امید
hope
U
امید
expectations
U
امید
esperance
U
امید
trust
U
امید
expectation
U
امید
hoped
U
امید
bereft of hope
U
نا امید
hopes
U
امید
trusts
U
امید
trusted
U
امید
hoping
U
امید
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
cushily
U
اسان وبی دردسر
in orders to make it easiter
U
برای اسان تر کردن ان
glided
U
سریدن اسان رفتن
glides
U
سریدن اسان رفتن
happy go lucky
U
اسان گذران بیمار
royal road
U
اسان ترین راه
duck soup
U
کار اسان وسهل
to take it easy
U
کار را اسان گرفتن
glide
U
سریدن اسان رفتن
leniency
U
اسان گیری ارفاق
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
wet blanket
U
نا امید کردن
gray
U
نا امید بد بخت
silver lining
U
روزنهی امید
wet blankets
U
نا امید کردن
life expectancies
U
امید به زندگی
to indulge a hope
U
امید پروردن
unpromising
U
بدون امید
life expectancy
U
امید زندگی
life expectancy
U
امید به زندگی
disappoints
U
نا امید کردن
life expectancies
U
امید زندگی
disappoint
U
نا امید کردن
See you again . So long.
U
به امید دیدار
expectance
U
امید توقع
lay one's hopes on
U
امید بستن به
expectancy
U
امید توقع
ray of hope
U
روزنه امید
to cherish the hope that ...
U
امید بپرورند که ...
let someone down
U
نا امید کردن
mathematical expectation
U
امید ریاضی
promising
U
امید بخش
collars
U
کسب اسان امتیاز ضربه
mobility
U
انتقال اسان منابع تولید
it promisews to be easy
U
چنین مینماید که اسان است
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
in orders that it may beeasier
U
برای اینکه اسان تر شود
it is very easily done
U
بسیار اسان انجام میگیرد
chippie
U
پرتاب اسان از زیر سبد
kickable
U
اسان برای ضربه زدن با پا
collar
U
کسب اسان امتیاز ضربه
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
turn over
<idiom>
U
نا امید وافسرده شدن
a rosy future
U
آینده امید بخشی
expectation
U
مقدار امید ریاضی
towardly
U
امید بخش مطلوب
expectations
U
مقدار امید ریاضی
To give up hope
[abandon hope]
قطع امید کردن
hope
[for something]
U
امید
[برای چیزیی]
prospect
[of something]
U
امید موفقیت
[در چیزی]
To give up in despaer . To lose hope .
U
قطع امید کردن
expected value
U
مقدار امید ریاضی
to build one's hope upon
U
امید خودراروی 0000قراردادن
to r. one's hops in a person
U
امید به کسی بستن
holeable
U
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
nothing great is easy
U
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
respired
U
امید تازه پیدا کردن
to inspire a personwith hopes
U
روح امید در کسی دمیدن
if things shape well
U
مایه امید واری بودن
hope against hope
<idiom>
در نومیدی بسی امید است
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
rosy
<adj.>
U
امید بخش
[نوید دهنده]
respire
U
امید تازه پیدا کردن
respiring
U
امید تازه پیدا کردن
To set ones hopes on something.
U
امید خودرا به چیزی بستن
respires
U
امید تازه پیدا کردن
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
pick a cherry
U
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
friendliness
U
میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
There is little hope
U
امید چندانی نمی رود (نیست )
to lay down ones hopes
U
از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .
U
امید وارم نظرتان را تأمین کند
cheesecakes
U
مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
break the wind
U
در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
cheesecake
U
مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
Something wI'll turn up .
U
خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
the train runs without a stop
U
میرود
i had no idea he was going
U
که او میرود
he is going
U
میرود
down line processor
U
پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
presumedly
U
احتمال میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
it wont wash
U
اگرانرابشویندرنگش میرود
the probability is
U
احتمال میرود
if he goes
U
اگر او میرود
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
drastic times call for drastic measures
<idiom>
U
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
neck or nothing
U
یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeder
U
کسی که خونش میرود
bleeders
U
کسی که خونش میرود
in all probability
U
احتمال کلی میرود
setl
U
زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
apostrophe
U
که درموارد زیر بکار میرود
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
saltigrade
U
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
the scale preponderates
U
کفه ترازو پایین میرود
he made a show of goung
U
چنان وانمودکردکه گویی میرود
somnambulistic
U
کسیکه درخواب راه میرود
grifter
U
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
night walker
U
کسیکه در خواب راه میرود
apostrophes
U
که درموارد زیر بکار میرود
indiaman
U
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
such goods will sell very high
U
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
moviegoer
U
کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoers
U
کسی که اغلب به سینما میرود
where does this road lead to
U
این راه بکجا میرود
churchgoer
U
کسی که مرتب به کلیسا میرود
cat burglar
<idiom>
U
دزدی که از دیوار بالا میرود
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Where does this road lead to?
U
این جاده به کجا میرود؟
churchgoers
U
کسی که مرتب به کلیسا میرود
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
companion hatchway
U
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
lapboard
U
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuller's earth
U
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
She will only date you if you ...
U
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
playgoer
U
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
day-trippers
U
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
U
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lampron
U
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
weekender
U
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
lakh
U
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
it may be presumed that
U
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
companion ladder
U
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com