English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
may U امکان داشتن
can U امکان داشتن
canning U امکان داشتن
cans U امکان داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compromise U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromises U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromising U امکان کشف داشتن به خطر افتادن
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
to be able to solve U امکان به حل شدن داشتن
Other Matches
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
possibilities U امکان
possible U امکان
eventualities U امکان
eventuality U امکان
posse U امکان
feasibility U امکان
posses U امکان
possibility U امکان
feasibility study U امکان سنجی
makable <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
feasibility U امکان اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
conceivability U امکان پذیری
asap U به محض امکان
feasibilty U امکان پذیری
facility U امکان وسیله
workable <adj.> U امکان پذیر
feasible U امکان عملی
visibility U امکان دید
impossibility U امکان ناپذیری
executable <adj.> U امکان پذیر
financial feasibility U امکان مالی
conceivable U امکان پذیر
if possible U در صورت امکان
viability U امکان عملی
damping power U امکان استهلاک
achievable <adj.> U امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
defensibility U امکان مدافعه
makeable <adj.> U امکان پذیر
optimum U بهترین امکان
feasible <adj.> U امکان پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
credit line U حد امکان خریدنسیه
doable <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
free maneuver U امکان حرکت ازاد
contingently <adv.> U بطور امکان پذیر
conceivably <adv.> U بطور امکان پذیر
feasible U امکان پذیر میسر
as may be the case <adv.> U بطور امکان پذیر
conceivably U بطور امکان پذیر
hazard signs U علایم امکان تولیدخطر
acquirability U امکان بدست اوردن
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
viability U امکان ادامه حیات
possible U امکان پذیر میسر
incombustibility U عدم امکان احتراق
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
possibly <adv.> U بطور امکان پذیر
visibility chart U طرح امکان دید
practicableness U امکان قابلیت اجرا
impossibility of performance U عدم امکان در اجرا
to turn upside down U هر تلاش امکان پذیری را کرن
impossibility U عدم امکان کار نشدنی
estoppel U عدم امکان انکار پس از اقرار
capability study U مطالعه امکان انجام کار
freezes U محدودیت عدم امکان تغییر
bad dept U طلبی که امکان وصول ان کم باشد
freeze U محدودیت عدم امکان تغییر
availability U سهولت و امکان تحصیل اعتبار
QuickTime U گرافیکی امکان نمایش میدهد.
readout U وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
there is no p of his going U رفتن وی هیچ امکان ندارد
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
outputs U امکان نمایش اطلاعات میدهد
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
impassablility U امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
lighted U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lightest U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
MIDI sequencer U 1-نرم افزاری که به کاربر امکان ضبط
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
incomputability U عدم امکان شمرده شدن بیشماری
light U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
biological half time U زمان امکان فعالیت عامل میکربی
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remoter U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remotest U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
port U یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
twx U Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
remote U یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
to be a dead duck U امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
script U که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
user U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
ES IS U امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
to look round U اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
deque U یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
circuit U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
port U اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
enhancement U امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
circuits U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
users U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
remote U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
remotest U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
paralleling U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
structuring U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
parallels U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
remoter U اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
parallelled U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
serial U فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
paralleled U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
telephony U سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
parallelling U مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
structures U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
panels U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
bayonetting U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
wizard U امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
wizards U امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
bayonets U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonet U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
port U مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
recoverable error U نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
auto U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
autos U امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
serials U فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
panel U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
manager U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
VRML U سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
managers U امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
adapter U کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com