English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to w up a company U امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
examining U با into رسیدگی کردن
to see to U رسیدگی کردن
go into U رسیدگی کردن
attend U رسیدگی کردن
examine U با into رسیدگی کردن
examined U رسیدگی کردن
examined U با into رسیدگی کردن
investigating U رسیدگی کردن
examines U با into رسیدگی کردن
audited U رسیدگی کردن
examining U رسیدگی کردن
to do for U رسیدگی کردن به
examines U رسیدگی کردن
try U رسیدگی کردن
to llok U رسیدگی کردن
investigate U رسیدگی کردن
auditing U رسیدگی کردن
investigated U رسیدگی کردن
attends U رسیدگی کردن
examine U رسیدگی کردن
tries U رسیدگی کردن
attending U رسیدگی کردن
audits U رسیدگی کردن
to look in to U رسیدگی کردن
consider U رسیدگی کردن
to go into U رسیدگی کردن
verifies U رسیدگی کردن
inspected U رسیدگی کردن
inspect U رسیدگی کردن
to see about U رسیدگی کردن
verify U رسیدگی کردن
verifying U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
look into U رسیدگی کردن
inspects U رسیدگی کردن
audit U رسیدگی کردن
inspecting U رسیدگی کردن
considers U رسیدگی کردن
verified U رسیدگی کردن
deal with U رسیدگی کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
verifies U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifying U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verified U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verify U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
attend U توجه یا رسیدگی کردن
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
think over <idiom> U با دقت رسیدگی کردن
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
attends U توجه یا رسیدگی کردن
look into <idiom> U رسیدگی یا وارسی کردن
audited U ممیزی رسیدگی کردن
audit U ممیزی رسیدگی کردن
attending U توجه یا رسیدگی کردن
audits U ممیزی رسیدگی کردن
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
to go to U رسیدگی کردن انجام دادن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
inquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
check up U رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
enquires U باز جویی کردن رسیدگی کردن
inquire U باز جویی کردن رسیدگی کردن
enquired U باز جویی کردن رسیدگی کردن
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
checks U سرزنش کردن رسیدگی کردن
checked U سرزنش کردن رسیدگی کردن
indagate U تجسس کردن رسیدگی کردن
check U سرزنش کردن رسیدگی کردن
supervises U برنگری کردن رسیدگی کردن
minds U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
supervised U برنگری کردن رسیدگی کردن
mind U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
supervising U برنگری کردن رسیدگی کردن
minding U نگهداری کردن رسیدگی کردن به
supervise U برنگری کردن رسیدگی کردن
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
verification U رسیدگی
puberty U رسیدگی
inquiry U رسیدگی
serviced U رسیدگی به
handling U رسیدگی
probes U رسیدگی
probed U رسیدگی
probe U رسیدگی
investigation U رسیدگی
oyer U رسیدگی
investigations U رسیدگی
service رسیدگی به
consideration U رسیدگی
considerations U رسیدگی
cassation U رسیدگی
audited U رسیدگی
attention U رسیدگی
ripeness U رسیدگی
adjustment U رسیدگی
adjustments U رسیدگی
conizance U حق رسیدگی
attentions U رسیدگی
auditing U رسیدگی
matureness U رسیدگی
audits U رسیدگی
inquiries U رسیدگی
examination U رسیدگی
audit U رسیدگی
examinations U رسیدگی
controlment U رسیدگی
revision U رسیدگی ثانوی
investigatory U وابسته به رسیدگی
audits U بازرسی رسیدگی
revisions U رسیدگی ثانوی
stock taking U رسیدگی به موجودی
storekeeping U رسیدگی به انبار
mellowness U نرمی رسیدگی
auditing U بازرسی رسیدگی
attention key U کلید رسیدگی
audit trail U اثر رسیدگی
investigation in the supreme court U رسیدگی فرجامی
investigator U رسیدگی کننده
audit U بازرسی رسیدگی
investigators U رسیدگی کننده
assistance U موافبت رسیدگی
scrutiny U رسیدگی مداقه
inquest U بازجویی رسیدگی
inquests U بازجویی رسیدگی
scope U دامنه رسیدگی
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
tendentious U رسیدگی کننده
quests U تحقیق و رسیدگی
examinations U رسیدگی معاینه
verifiable U قابل رسیدگی
quest U تحقیق و رسیدگی
cassation U رسیدگی فرجامی
auditors U مامور رسیدگی
investigative U مبنی بر رسیدگی
examination U رسیدگی معاینه
investigable U قابل رسیدگی
auditor U مامور رسیدگی
the investigation of accounts U رسیدگی بحساب
attendances U رسیدگی تیمار
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
attendance U رسیدگی تیمار
claims handling U رسیدگی به شکایات
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
trial on merits U رسیدگی ماهوی
audited U بازرسی رسیدگی
inquisitorial U وابسته به رسیدگی
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
to take into consideration U مورد رسیدگی قراردادن
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
tick off U نشان رسیدگی و مقابله
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
handlers U رسیدگی کننده مربی
handler U رسیدگی کننده مربی
venues U محل رسیدگی به جرم
venue U محل رسیدگی به جرم
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
inquisitional U وابسته به تحقیق یا رسیدگی تحقیقی
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
will not hear of <idiom> U رسیدگی ویا اجازه ندادن
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
expertism U تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
overseer of the poor U ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com