Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contrabanded goods
U
اموال و اشیا قاچاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
replaceable thing
U
اموال یا اشیا مثلی
priceable things
U
اموال یا اشیا قیمتی
contraband
U
کالای قاچاق محموله قاچاق
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
things
U
اشیا
illicit
U
قاچاق
free trade
U
قاچاق
contraband
U
قاچاق
smuggled merchandise
U
قاچاق
swindlingly
U
به قاچاق
smuggling
U
قاچاق
roguishness
U
قاچاق
varia
U
اشیا گوناگون
resistivity
U
مقاومت اشیا
omnium gatherum
U
مجموعه اشیا
smuggle
U
قاچاق کردن
smuggles
U
قاچاق کردن
swindler
U
قاچاق متقلب
contraband
U
کالای قاچاق
stowaway
U
مسافر قاچاق
stow away
U
مسافر قاچاق
smuggling
U
قاچاق کردن
owler
U
قاچاق فرست
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
poteen
U
ویسکی قاچاق
bootlegged
<adj.>
<past-p.>
U
قاچاق شده
stowaways
U
مسافر قاچاق
contraband of war
U
قاچاق جنگی
swindlers
U
قاچاق متقلب
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
smuggled goods
U
کالای قاچاق
smuggled
<adj.>
<past-p.>
U
قاچاق شده
bootleg
U
مشروب قاچاق
overstuff
U
با اشیا زیاد انباشتن
aggregate
U
مجموعهای از اشیا داده
aggregates
U
مجموعهای از اشیا داده
UFO
U
اشیا پرنده ناشناس
UFOs
U
اشیا پرنده ناشناس
blackleg
U
ادم قاچاق و قمارباز
smuggling
U
مرتکب قاچاق شدن
bottlegger
U
فروشنده مشروب قاچاق
blacklegs
U
ادم قاچاق و قمارباز
rum running
U
حمل مشروب قاچاق
drug trafficking
U
قاچاق مواد مخدر
contraband
U
تجارت قاچاق یاممنوع
bric-a-brac
U
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
still hunt
U
ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
round up
U
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی سازگار بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی دلپذیر بودن
[اشیا]
to be congenial to somebody
[things]
U
برای کسی مطبوع بودن
[اشیا]
rougher
U
دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
speakeasy
U
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
damage
U
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
planar
U
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
racketeers
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
To smuggle in to ( out of ) a country .
U
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
rumrunner
U
ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
racketeer
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
electrostatic
U
مراجعه به وسایلی با استفاده از خصوصیات بار الکتریکی اشیا
positive
U
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
direct objects
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objecting
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objects
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
chattels
U
اموال
cattles
U
اموال
things
U
اموال
perspective
U
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives
U
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
installation property
U
اموال قسمت
personalty
U
اموال شخصی
post property
U
اموال پادگانی
post property
U
اموال پادگان
personal property
U
اموال شخصی
property book
U
دفتر اموال
financial property
U
اموال پولی
real property
U
اموال غیرمنقول
class ii property
U
اموال طبقه 2
property voucher
U
سند اموال
property officer
U
افسر اموال
fungible
U
اموال مثلی
distraint
U
توقیف اموال
things in action
U
اموال دینی
things in possession
U
اموال عینی
inventory
U
صورت اموال
user
U
انتفاع از اموال
stolen goods
U
اموال مسروقه
chattel
U
اموال منقول
state property
U
اموال عمومی
users
U
انتفاع از اموال
distrain
U
ضبط اموال
capital assets
U
اموال سرمایهای
separate estate
U
اموال شخصی زن
tangible property
U
اموال ملموس
paraphernalia
U
اموال شخصی زن
class i property
U
اموال طبقه 1
tangible property
U
اموال عینی
assets
U
مال و اموال
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
tan alt
U
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
record
U
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
open
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opens
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
fisc
U
اموال ضبط شده
inventory
U
فهرست اموال سیاهه
sequestration
U
حکم توقیف اموال
property of unknown ownership
U
اموال مجهول المالک
real estate broker
U
دلال اموال غیرمنقول
goods and chattels
U
اموال و دارائیهای منقول
goods of perishable nature
U
اموال سریع الفساد
fixed property
U
اموال غیر منقول
grand larceny
U
سرقت اموال پرقیمت
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
jus disponendi
U
حق واگذار کردن اموال
appropriation bill
U
صورت ضبط اموال
article of roup
U
اموال مورد حراج
property officer
U
افسر ذیحساب اموال
subsidy
U
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
accountable property officer's bond
U
دفتر افسر ذیحساب اموال
foreign
U
توقیف اموال مدیون خارجی
conclearer of stolen goods
U
مخفی کننده اموال مسروقه
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
foreign
U
توقیف اموال مدیون غایب
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque
U
حکم ضبط اموال بیگانگان
jus postliminii
U
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
notification message
U
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
misappropriation of public property
U
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
occupancy
U
تملک اموال بلا صاحب متصرف
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
waveson
U
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
proponents
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
proponent
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
angary
U
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
hotchpot
U
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
property disposition
U
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
conscription of wealth
U
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
praemunire
U
حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
garnishment
U
اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
receivers
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransoms
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receiver
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
garnishment
U
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
elegit
U
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
outliner
U
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
jus postliminii
U
هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
bill of attainder
U
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
receiver
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
deed
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deeds
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receivers
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
object oriented
U
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real
U
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
ringing the changes
U
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
recaption
U
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
plene administravit
U
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
tails
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com