English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
waveson U اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
begot U اورده
capital stock U اورده
waterborne U اب اورده
supplementary U هم اورده
drift ice U یخ اب اورده
interjectory U در میان اورده
the story goes U اورده اند
wind borne U باد اورده
supplementary U تکمیلی پس اورده
pit run earth U خاک هم اورده
driftwood U چوب اب اورده
the veins and arteries U اورده وشرایین
quarry run rockfill U هم اورده سنگریز
flotsam U کالای اب اورده
new fledged U تازه پر در اورده
brought U اورده شده
pit run gravel U هم اورده شنی
pit run material U خاک هم اورده
windfall loss U زیان باد اورده
granulet U گوشت نوبالا اورده
windfall income U درامد باد اورده
spindrift U برف یا غبارباد اورده
windfall profits U سود باد اورده
crusher run material U هم اورده سنگ شکن
drifted U توده باد اورده
drifting U توده باد اورده
drifts U توده باد اورده
drift U توده باد اورده
unearned income U درامد باد اورده
driftage U چیزباداورده یا اب اورده راندگی
windfall gains U منافع باد اورده
loess U خاک باد اورده
the people pressed in U مردم زور اورده داخل شدند
tempered steel U فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
he rode me off on a side issue U نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
split infinitive U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitives U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
chattels U اموال
cattles U اموال
things U اموال
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
class ii property U اموال طبقه 2
inventory U صورت اموال
property officer U افسر اموال
stolen goods U اموال مسروقه
installation property U اموال قسمت
distrain U ضبط اموال
distraint U توقیف اموال
assets U مال و اموال
fungible U اموال مثلی
financial property U اموال پولی
class i property U اموال طبقه 1
personal property U اموال شخصی
state property U اموال عمومی
tangible property U اموال عینی
personalty U اموال شخصی
tangible property U اموال ملموس
capital assets U اموال سرمایهای
separate estate U اموال شخصی زن
real property U اموال غیرمنقول
things in action U اموال دینی
property voucher U سند اموال
property book U دفتر اموال
post property U اموال پادگان
post property U اموال پادگانی
things in possession U اموال عینی
user U انتفاع از اموال
chattel U اموال منقول
paraphernalia U اموال شخصی زن
users U انتفاع از اموال
offences against property U جرائم بر علیه اموال
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
replaceable thing U اموال یا اشیا مثلی
property officer U افسر ذیحساب اموال
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
fisc U اموال ضبط شده
inventory U فهرست اموال سیاهه
fixed property U اموال غیر منقول
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
article of roup U اموال مورد حراج
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
sequestration U حکم توقیف اموال
appropriation bill U صورت ضبط اموال
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvage U اموال نجات یافته از خطر
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign U توقیف اموال مدیون خارجی
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
foreign U توقیف اموال مدیون غایب
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
letters of marque U حکم ضبط اموال بیگانگان
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
accountable property officer's bond U دفتر افسر ذیحساب اموال
salvages U اموال نجات یافته از خطر
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
proponents U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
proponent U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
angary U حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire U حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
hotchpot U سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
acquest U مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
garnishment U اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
cadenza U اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
cadenzas U اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
elegit U حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deed U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
deeds U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
tailed U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails U واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
estate by curtesy U در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
light come light g U باد اورده را باد
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
carinae U کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com