English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
Somebody is pounding at the door . U یک نفر داردبدر می کوبد
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
ground swell U امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
tidal waves U امواج جزرومدی
reverberation U برگشت امواج
gravity waves U امواج ثقلی
interference U تداخل امواج
radio waves U امواج رادیویی
pulsing U ضربان امواج
spoondrift U ترشح امواج
gravitational waves U امواج جاذبه
oscilloscope U اشکارسازی امواج
gravitational waves U امواج گرانشی
reverberations U برگشت امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
sky wave U امواج اسمانی
the waves of the sea U امواج دریا
thermal waves U امواج گرمایی
tosser U دستخوش امواج
pulsed U امواج ضربانی
incoherent waves U امواج همدوس
brain waves U امواج مغزی
crashing waves U امواج خروشان
emission U انتشار امواج
emissions U انتشار امواج
pulse U امواج ضربانی
hertzian waves U امواج هرتز
transient wave U امواج سیار
ground waves U امواج زمینی
wander wave U امواج سیار
bank U ساحل
banks U ساحل
beach U ساحل
beaches U ساحل
causey U ساحل
coast U ساحل
coasts U ساحل
littoral U ساحل
landside U ساحل
beached U ساحل
rivage U ساحل
shore U ساحل
ashore U به ساحل
shores U ساحل
sea shore U ساحل
brae U ساحل
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
hertzian wave U امواج هرتز hertz
wave front U جبهه امواج رادیویی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
echo U برگشت امواج رادار
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
echoing U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
bleeding U باند تداخل امواج
attenuation U افت قدرت امواج
wave band U دسته امواج رادیو
reverberation U برگشت دادن امواج
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
reverberations U برگشت دادن امواج
pulsing U پرتاب امواج انرژی
tidal wave U امواج جذر و مدی
coastward U درامتداد ساحل
coastwards U بطرف ساحل
basegram U پیام از ساحل
beached U ساحل شنی
coastward U بطرف ساحل
coastwise U درطول ساحل
beached U زدن به ساحل
coast guardsman U ساحل بان
backshore U ساحل جزرو مد
beaches U زدن به ساحل
attack group U گروه تک به ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
bank protection U ساحل داری
bank revetment U پوشش ساحل
hard beach U ساحل مستحکم
backshore beach U ساحل جزرو مد
bankside U شیب ساحل
shore U کرانه ساحل
coral reef U ساحل مرجانی
back beach U ساحل جزرو مد
beaches U ساحل شنی
beach party U تیم ساحل
seashores U ساحل دریا
shore duty U خدمت ساحل
seacoast U ساحل دریا
inshore U به طرف ساحل
seashore U ساحل دریا
river line U خط ساحل رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
offshore U از جانب ساحل
offshore U دور از ساحل
shores U ساحل دریا
shores U کرانه ساحل
in U نزدیک ساحل
in- U نزدیک ساحل
stethe U ساحل رودخانه
shore U ساحل دریا
onshore U واقع در ساحل
near shore U نزدیک به ساحل
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank U ساحل شنی
sandbanks U ساحل شنی
land combat U نبرد در ساحل
beach U زدن به ساحل
low lander U ساحل نشین
river banks U ساحل رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
beach U ساحل شنی
on shore U روی ساحل
sea coast U ساحل دریا
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
wave period U زمان تناوب امواج دریا
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
beam width U عرض ستون امواج رادار
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
ashore U بکنار بطرف ساحل
seebreeze U باد از دریا به ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
retracts U دور شدن از ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
landing beach U ساحل پیاده شدن
hinterlands U زمین پشت ساحل
lee shore U ساحل در معرض باد
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
hinterland U زمین پشت ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
retracted U دور شدن از ساحل
retract U دور شدن از ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com