English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tumescent U اماس کرده اماسیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intumescent U اماس کرده
fretty U اماس کرده
tumid U اماس کرده
swollen U اماس کرده
tumid U اماسیده
tumidly U به طور متورم یا اماسیده
antineuritic U برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis U اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
tumidity U اماس
tuberosity U اماس
tumefaction U اماس
neuritis U پی اماس
intumescence U اماس
myelitis U اماس
lymphdenomia U اماس
turgidity U اماس
lymphangitis U اماس
inturgescence U اماس
vulvitis U اماس کس
tumescence U اماس
dilation U اماس
double pneumonia U اماس هر دو شش
single pneumonia U اماس یک شش
pulmonitis U اماس شش
poking U اماس
poked U اماس
poke U اماس
inflammation U اماس
swelling U اماس
swellings U اماس
pokes U اماس
encephalitis U اماس مخ
edema U اماس
phlegmasia U اماس
phrenitis U اماس مخ
frost hoil U اماس
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
pyelitis U اماس لگن چه
retinitis U اماس شبکیه
cystitis U اماس مثانه
conjunctivitis U اماس ملتحمه
nasitis U اماس بینی
salpingitis U اماس شیپور
nephritis U اماس گرده
phlogosis U اماس برونی
lentitis U اماس جلیدیه
otitis U اماس گوش
podarthritis U اماس بندهای پا
quinsy U اماس چرکدارلوزتین
osteitis U اماس استخوان
turgid U اماس دار
orchitis U اماس خایه
odontitis U اماس دندان
ophthalmitis U اماس چشم
myositis U اماس ماهیچه
metritis U اماس زهدان
blepharitis U اماس پلک
palpebritis U اماس پلک
colpitis U اماس مهبل
inoma U اماس لیفی
brainfever U اماس مغز
fibroma U اماس لیفی
bunchout U اماس کردن
carcinoma U اماس سرطانی
faucitis U اماس گلو
enteritis U اماس روده
crystallitis U اماس جلیدیه
cutitis U اماس زیرپوست
enchondroma U اماس غضروفی
dactylitis U اماس انگشت
garget U اماس پستان
gastritis U اماس معده
keratitis U اماس قرنیه
iritis U اماس عنبیه
intumescent U اماس کننده
ague cake U اماس اسپرزازنوبه
intumesce U اماس کردن
ileitis U اماس ایلئون
hysteritis U اماس زهدان
hydrocile U اماس خایه
tonsillitis U اماس لوزه
bronchitis U اماس نایژه
gnathitis U اماس گونه
glandular swelling U اماس غدد
antiphlogistic U اماس نشان
arteritis U اماس شریان
dermatosis U اماس پوست
swells U اماس کردن
swelled U اماس کردن
dermatitis U اماس پوست
huff U اماس کردن
hepatitis U اماس کبدی
splenitis U اماس اسپرز
arthritis U اماس مفصل
tumefactive U اماس دار
colitis U اماس قولون
scleritis U اماس صلبیه
turgescent U اماس کننده
swell U اماس کردن
tracheitis U اماس نای
turgescence U اماس بادکردگی
mastitis U اماس غدههای پستان
mastoditis U اماس زائده پستانی
mesenteritis U اماس روده بند
moon blind U دچار اماس نوبتی
myocarditis U اماس ماهیچه قلب
myomatous U وابسته به اماس ماهیچه
fibro chondritis U اماس غضروف لیفی
endocarditis U اماس غشاء درونی دل
lymphadenitis U اماس غدد لفناوی
bursitis U اماس کیسههای مفصلی
his eyes were inflammed U چشمهایش اماس کرد
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
acromastitis U اماس نوک پستان
gnathitis U اماس ارواره بالا
antiphlogistic U داروی اماس نشان
ileitis U اماس روده دراز
gastro enteritis U اماس معده وروده
iritic U دچار اماس عنبیه
iritic U وابسته به اماس عنبیه
vaginitis U اماس یا ورم مهبل
laminitis U اماس لایههای حساس
pleurisy U اماس شامه ریه
enostosis U اماس درونی استخوان
endometritis U اماس درونی زهدان
oophoritis U اماس تخم دان
sylosis U اماس پلک وسفتی
parotiditis U اماس غده بناگوشی
scrotitis U اماس کیسه خایه
paranephritis U اماس بافتهای گرداگردگرده
diaphragmitis U اماس حجاب حاجز
diaphragmatitis U اماس حجاب حاجز
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
endo arterities U اماس درونی شریان
ophthalmia U اماس چشم رمد
pericarditis U اماس ابشامه قلب
deliescence U تحلیل ناگهانی اماس
phlegmasia alba dolens U اماس سیاهرگهای نفاسی
duodenitis U اماس روده اثناعشر
gingivitis U اماس و التهاب لثه دندان
periostitis U اماس پوشش یا ضریع استخوان
uteritis U اماس زهدان التهاب رحم
rhachitis U اماس یا ورم مهره پشت
phlebitic U وابسته به اماس دیواره ورید
internal ophthalmia U اماس درونی تخم چشم
rachitis U اماس یا ورم مهره پشت
phlebitic U دچار اماس جدار ورید
pericarditis U اماس برون شامه قلب
parotitic U وابسته به اماس غده بناگوشی
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
meningitis U اماس پاشام مغز مننژیت
external ophthalmia U اماس برونی تخم چشم
arthritic U مربوط به ورم و اماس مفصل
tumify U اماس کردن متورم ساختن
moon blindness U اماس نوبتی در چشم اسب
paranephritis U اماس غده روی گرده
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
encephalomyelitis U اماس مغز ونخاع شوکی
mallenders U اماس پشت زانوی اسب
malanders U اماس پشت زانوی اسب
laryngitis U اماس خشک نای التهاب حنجره
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
typhlitis U اماس روده کور ورم اعور
acanthoma U اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
parotitic U دچار اماس در غده بنا گوشی
pleurohepatitis U اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
phlogistic U وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
phlegmon U اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
urethritis U اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
gelid U یخ کرده
tumid <adj.> U پف کرده
bouffant U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
bloat U پف کرده
puffed <adj.> U پف کرده
beastby U کرده
puffy <adj.> U پف کرده
souffle U پف کرده
souffles U پف کرده
soufflTs U پف کرده
unconsciously U غش کرده
off the trail U پی گم کرده
puff pastry U پف کرده
unconscious U غش کرده
infusion U دم کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
infusions U دم کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
smoothfaced U صاف کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
puffed <adj.> U باد کرده
farci U دلمه کرده
farcie U دلمه کرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com