Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extrapolating
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
presumption of fact
U
استنباط از روی امارات
United Arab Emirates
U
امارات متحده عربی
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
postulate
U
لازمه
postulated
U
لازمه
preequisite
U
لازمه
postulates
U
لازمه
requirement
U
لازمه
postulating
U
لازمه
material to happiness
U
لازمه خوشی
requisite
U
لازمه احتیاج
prerequisite
U
پیش بایست لازمه
qualified
U
واجد شرایط لازمه
prerequisites
U
پیش بایست لازمه
prerequisite
U
شرط قبلی لازمه امری
prerequisites
U
شرط قبلی لازمه امری
light is necessary to life
U
روشنایی لازمه زندگی است
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
procures
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
enables
U
تهیه کردن برای
effigies
U
تمثال تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
programme
U
برنامه تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
enable
U
تهیه کردن برای
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
funded
U
تهیه وجه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
preparation
U
تهیه کردن اتش
extemporises
U
فورا تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
preparations
U
تهیه
preparation
U
تهیه
procurement
U
تهیه
ministration
U
تهیه
housing
U
تهیه جا
provision
U
تهیه
supplying
U
تهیه
supply
U
تهیه
supplied
U
تهیه
purvey
U
تهیه
purveyed
U
تهیه
purveying
U
تهیه
purveys
U
تهیه
seating
U
تهیه جا
counter preparation
U
ضد تهیه
off hand
U
بی تهیه
furtherance
U
تهیه وسایل
data processing
U
تهیه اطلاعات
provided
[that]
<conj.>
U
تهیه شده
preparations
U
تهیه و ارایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com