Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consumable supplies
U
اماد مصرف شدنی
expendable property
U
اماد مصرف شدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
craft reimbursable supply
U
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
Other Matches
consumer logistics
U
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
deteriorating supplies
U
اماد فاسد شدنی
consumable
U
مصرف شدنی
disposable
U
مصرف شدنی
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
nonrecoverable item
U
اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
Best before:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
civilian supply
U
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
supply economy
U
صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
lapsable
U
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
coordinated procurement
U
عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization
U
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
U
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
trainable
U
تربیت شدنی قطار شدنی
lapsible a
U
ساقط شدنی باطل شدنی
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
power consumer
U
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
U
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
water supplies
U
اماد اب
water supply
U
اماد اب
bulk material
U
اماد یک جا
condition code
U
کدوضعیت اماد
bulk material
U
اماد حجیم
depot supply
U
اماد امادگاهی
depot supply
U
اماد دپویی
supply sergeant
U
گروهبان اماد
stocked
U
اماد ذخیره
stock
U
اماد ذخیره
assault supplies
U
اماد هجومی
development order
U
دستوربهبود اماد
supply route
U
مسیر اماد
air landed supply
U
اماد هوانشستی
air material
U
اماد هوایی
supply support
U
پشتیبانی اماد
care of supplies
U
مراقبت اماد
consigned inventory
U
اماد امانی
class iv supplies
U
اماد طبقه 4
class ii supplies
U
اماد طبقه 2
class i supplies
U
اماد طبقه 1
class v supplies
U
اماد طبقه 5
unit supply
U
اماد یکانی
care of supplies
U
نگهداری اماد
bulk supply
U
اماد با کانتینر
bulk supply
U
اماد عمده
category
U
اقلام اماد
critical item
U
اماد حساس
commodity command
U
فرماندهی اماد
supply route
U
اماد راه
short supply
U
اماد کم یاب
trains
U
بنه اماد
gratuitous issue
U
اماد پیشکشی
armed
U
جنگ اماد
categories
U
انواع اماد
general supplies
U
اماد عمومی
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
procurement
U
تامین اماد
follow up supply
U
اماد بعدی
trained
U
بنه اماد
train
U
بنه اماد
one day's supply
U
یک روز اماد
mission load
U
اماد عملیاتی
materiel management
U
مدیریت اماد
requisition line
U
خط درخواست اماد
level of supply
U
سطح اماد
intransit stock
U
اماد سیال
resupply
U
اماد مجدد
reserve stock
U
اماد ذخیره
follow up supply
U
اماد متعاقب
essential supply
U
اماد حیاتی
essential supply
U
اماد ضروری
stockage
U
ذخیره اماد
supply control
U
کنترل اماد
follow up
U
اماد بعدی
supply point
U
نقطه اماد
balanced stock
U
ذخیره اماد متعادل
balanced supply
U
اماد متعادل شده
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
basic end item
U
اقلام اولیه اماد
beach dump
U
نقطه اماد در سر پل دریایی
required supply rate
U
نواخت اماد موردنیاز
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
main supply route
U
مسیر اصلی اماد
main supply route
U
اماد راه اصلی
bulk supply
U
اماد به طور قوال
early resupply
U
تجدید اماد به موقع
issue priority
U
تقدم توزیع اماد
resources
U
منابع اماد ذخایر
back order
U
اماد غیر موجود
distribution area
U
منطقه توزیع اماد
distribution point
U
نقطه توزیع اماد
ammunition day of supply
U
روز اماد مهمات
ammunition point
U
نقطه اماد مهمات
antimateriel agent
U
عامل فساد اماد
application study
U
بررسی پذیرش اماد
naval stores
U
ذخایر و اماد دریایی
logistical
U
مربوط به اماد یکانها
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
authorized allowance supplies
U
سهمیه اماد مجاز
assemblages
U
جمع اوری اماد
assemblage
U
جمع اوری اماد
day of supply
U
تعداد روزهای اماد
automatic supply
U
روش خودکار اماد
available supply rate
U
نواخت اماد موجود
automatic supply
U
سیستم اماد خودکار
resupply
U
تجدید اماد کردن
centralized items
U
اقلام اماد تمرکزی
table of distribution
U
جدول تقسیم اماد
distribution point
U
نقطه تقسیم اماد
row stack
U
فاصله اماد از دیوار
distributions
U
جدول توزیع اماد
distribution
U
جدول توزیع اماد
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
unit train
U
بنه اماد یکان
stock funds
U
اعتبار نقدی اماد
short supply
U
اماد کمبود دار
control level
U
سطح کنترل اماد
control period
U
دوره کنترل اماد
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
unit reserves
U
اماد ذخیره یکانی
class ii installation
U
انبار اماد طبقه 2
procure
U
تهیه و تحویل اماد
supply route
U
خط تدارکات راه اماد
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
class i installation
U
انبار اماد طبقه 1
class i installation
U
تاسیسات اماد طبقه 1
rolling reserve
U
اماد ذخیره غلطان
class ii activity
U
اجرای اماد طبقه 2
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
development order
U
دستور ساخت اماد
class ii installation
U
تاسیسات اماد طبقه 2
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
advice code
U
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
urgency of need
U
حیاتی بودن احتیاج به اماد
administrative shippings
U
ارسال اماد به طریق اداری
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
air landed supply
U
اماد تخلیه شده با هواپیما
ration factor
U
ضریب اماد جیره غذایی
ammunition available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
available supply rate
U
نواخت اماد مهمات موجود
status code
U
رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
disposable end item
U
اماد یا اقلام قابل انهدام
classified items
U
اماد طبقه بندی شده
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
disposition
U
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
coordinated procurement assigness
U
شعبه مسئول خرید کلی اماد
base section
U
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
defense subsistence supply center
U
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
control period
U
مدت زمان کنترل و بررسی اماد
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
army material program
U
برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
class iii supplies
U
اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
floatation
U
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
floatation
U
اضافی بودن سطح سیال اماد
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
intransit stock
U
اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع
air target material program
U
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
bulk stock
U
ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
dunnage
U
نگله کپه بار روپوش اماد بارپوش
application study
U
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
referral order
U
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
collapsible
U
له شدنی
water-soluble
U
حل شدنی در آب
achievable
<adj.>
U
شدنی
practicable
<adj.>
U
شدنی
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
شدنی
resolvable
U
حل شدنی
executable
<adj.>
U
شدنی
workable
<adj.>
U
شدنی
possible
U
شدنی
dissoluble
U
حل شدنی
feasible
U
شدنی
solvency
U
حل شدنی
dissolvable
U
حل شدنی
dissolvable
U
اب شدنی
doable
U
شدنی
pracitcable
U
شدنی
ramrod
U
خم شدنی
makable
<adj.>
U
شدنی
ramrods
U
خم شدنی
solvable
U
حل شدنی
solubility
U
حل شدنی
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
شدنی
makeable
<adj.>
U
شدنی
manageable
<adj.>
U
شدنی
contrivable
<adj.>
U
شدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com