English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
covers U امادگی
coverings U امادگی
cover U امادگی
preparations U امادگی
disposition U امادگی
qualification U امادگی
preparation U امادگی
readiness U امادگی
penchant U امادگی
proneness U امادگی
tautness U امادگی
susceptibility U امادگی
preparedness U امادگی
conditioning U امادگی
predispostion U امادگی
kelter U امادگی
kelter or kilter U امادگی
forms U امادگی
form U امادگی
formed U امادگی
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم مدرسه
school age U سن مدرسه
schools U مدرسه
school U مدرسه
academy U مدرسه
schoolmate U هم مدرسه
schoolmates U هم مدرسه
academies U مدرسه
combat readiness U امادگی رزمی
law of readiness U قانون امادگی
liability to disease U تعهد امادگی
medical fitness U امادگی پزشکی
peak up U در اوج امادگی
reading readiness U امادگی خواندن
preparatory interval U دوره امادگی
half way houses U خانههای امادگی
condition of readiness U شرایط امادگی
second degree of readiness U امادگی درجه دو
state of alert U وضعیت امادگی
indisposedness U عدم امادگی
vigilance U امادگی چالاکی
third degree of readiness U امادگی درجه سه
training camp U اردوی امادگی
unreadiness U عدم امادگی
work out U تمرین امادگی
hotter U امادگی کامل
hot U امادگی کامل
operational readiness U امادگی عملیاتی
insusceptibility U عدم امادگی
physical fitness U امادگی جسمانی
hottest U امادگی کامل
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
indispositions U عدم امادگی
availability U زمان امادگی
reconditioning U تجدید امادگی
readiness U امادگی رزمی
peripheral U دوره امادگی
indisposition U عدم امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
secondery school U مدرسه متوسطه
schoolmarm U مدیره مدرسه
senior high school U مدرسه متوسطه
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
technical school U مدرسه فنی
janitors U فراش مدرسه
head master U مدیر مدرسه
summer school U مدرسه تابستانی
unschooled U مدرسه نرفته
prep U مدرسه مقدماتی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
schoolma'am U مدیره مدرسه
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
trade schools U مدرسه حرفهای
trade school U مدرسه حرفهای
school counselor U مشاور مدرسه
truancy U مدرسه گریزی
grammar schools U مدرسه ابتدایی
summer schools U مدرسه تابستانی
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
private school U مدرسه ملی
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor U فراش مدرسه
school phobia U مدرسه هراسی
school truancy U مدرسه گریزی
satchels U کیف مدرسه
satchel U کیف مدرسه
private schools U مدرسه ملی
schools U تحصیل در مدرسه
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
schoolwork U درس مدرسه
school U تحصیل در مدرسه
schoolteachers U معلم مدرسه
schoolyard U حیاط مدرسه
schoolyard U محوطهی مدرسه
schoolyards U حیاط مدرسه
schoolyards U محوطهی مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
schoolgirl U دختر مدرسه
schooling U مدرسه رفتن
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolteacher U معلم مدرسه
readiness U اماده باش امادگی
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
data set ready U امادگی مجموعه داده ها
physical fitness U امادگی عمومی جسمانی
readiness category U درجه امادگی رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
ingenuity U امادگی برای اختراع
peripheral course U دوره امادگی نظامی
readiness category U نوع امادگی رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
combat ready U دارای امادگی رزمی
lurches U امادگی شکست فاحش
lurched U امادگی شکست فاحش
lurch U امادگی شکست فاحش
preparation U امادگی اماده سازی
distensibility U امادگی برای بادکردن
preparations U امادگی اماده سازی
habilitation U لباس پوشاندن امادگی
accessibility U امادگی برای پذیرایی
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
flyable dud U بدون امادگی رزمی
lurching U امادگی شکست فاحش
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
technical colleges U مدرسه عالی فنی
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
scholastic U اقتصادی مدرسه ایها
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
technical college U مدرسه عالی فنی
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
seminary U مدرسه علوم دینی
the school is out U مدرسه تعطیل است
seminaries U مدرسه علوم دینی
The last school day. U آخرین روز مدرسه
subprincipal U معاون رئیس مدرسه
schooltime U ساعات درس مدرسه
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
junior college U مدرسه فوق دیپلم
He ran away from scool . U از مدرسه فرار کرد
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
play hooky <idiom> U از مدرسه یا کار دررفتن
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
theological school U مدرسه علوم دینی
teachability U امادگی جهت یاد گرفتن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia U امادگی بخون رفتن زیاد
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
schoolmaster U نافم مدرسه مکتب دار
schoolmasters U نافم مدرسه مکتب دار
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
PTA's U مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA U مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
It reminds me of my schooldays . U مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
schoolmaster U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com