Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
two sector model
U
الگوی دو بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
attack pattern
U
الگوی تک
energy pattern
U
الگوی انرژی
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
normative model
U
الگوی هنجاری
purchasing patterns
U
الگوی خرید
field template
U
الگوی فیلد
bit pattern
U
الگوی بیتی
random model
U
الگوی تصادفی
radiation pattern
U
الگوی تابش
program schema
U
الگوی برنامه
dynamic model
U
الگوی پویا
bit pattern
U
الگوی ذرهای
econometric model
U
الگوی اقتصادسنجی
probabilistic model
U
الگوی تصادفی
pattern of development
U
الگوی توسعه
economic model
U
الگوی اقتصادی
movement pattern
U
الگوی حرکتی
vintage model
U
الگوی زمانی
neoclassical model
U
الگوی نئوکلاسیک
demand pattern
U
الگوی تقاضا
macro model
U
الگوی کلان
haavelmo model
U
الگوی هاولمو
stochastic model
U
الگوی تصادفی
mathematical model
U
الگوی ریاضی
mathematicl model
U
الگوی ریاضی
stenograph
U
الگوی حروف
micro model
U
الگوی خرد
molecular model
U
الگوی مولکولی
conjunctive model
U
الگوی عطفی
drilling jig
U
الگوی مته کاری
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
street gauge
U
الگوی سطح راه
scheme
U
الگوی پیش فرض
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
decision model
U
الگوی تصمیم گیری
sport skill pattern
U
الگوی مهارت ورزشی
stencil plate
U
الگوی نقشه برداری
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
drill jig
U
الگوی مته کاری
stick and ball model
U
الگوی گلوله و میله
developmental motor pattern
U
الگوی حرکت تکوینی
space filling molecular model
U
الگوی مولکولی فضا پر کن
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
free electron model
U
الگوی الکترون ازاد
noncompetitive model
U
الگوی غیر رقابتی
archetype
U
طرح یا الگوی اصلی
archetypes
U
طرح یا الگوی اصلی
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
feminiene stereotype
U
الگوی قالبی زنانگی
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
stimulus organism response model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
repeating group
U
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
grade
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grades
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
audio
U
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
encoding
U
نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
dither
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithers
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithered
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
dense binary code
U
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
format
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
formats
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
masks
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
laser
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
controllers
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
rotation
U
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
triplet
U
سه بخشی
partial
U
بخشی
as part of
U
بخشی از
ninefold
U
نه بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
portion
U
بخشی
bisection
U
دو بخشی
fraction
U
بخشی از
portions
U
بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
fractions
U
بخشی از
sextet
U
شش بخشی
divisor
U
بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
sextets
U
شش بخشی
sectorial
U
بخشی
triarchy
U
سه بخشی
tripartite
U
سه بخشی
parochial
U
بخشی
sectoral
U
بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
slice
U
بخشی از چیزی
slices
U
بخشی از چیزی
animations
U
جان بخشی
personification
U
شخصیت بخشی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
physical medicine
U
طب توان بخشی
part
U
بخشی از چیزی
animation
U
جان بخشی
effectiveness
U
اثر بخشی
efficiency
U
اثر بخشی
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
genbraliztion
U
کلیت بخشی
stanzas
U
بخشی از بازی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
partial
U
بخشی قسمتی
healthfulness
U
صحت بخشی
heptamerous
U
هفت بخشی
fytte
U
بخشی ازشعر
stanza
U
بخشی از بازی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
refreshments
U
نیرو بخشی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
refreshment
U
نیرو بخشی
part way
U
بخشی از راه
drill tang
بخشی از مته
sectoral integation
U
ادغام بخشی
contributes
U
هم بخشی کردن
contributed
U
هم بخشی کردن
vitalization
U
حیات بخشی
vivification
U
حیات بخشی
contribute
U
هم بخشی کردن
rehabilitation
U
توان بخشی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
contributing
U
هم بخشی کردن
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
effectiveness
U
تاثیر بخشی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
pleasurability
U
لذت بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
stanine score
U
نمره نه بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
s r s model
U
الگوی محرک- پاسخ- محرک
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
flushing
U
فایل یا بخشی از حافظه
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
staves
U
مقیاس پنج بخشی
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
fetches
U
دستیابی به بخشی از حافظه
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
fetched
U
دستیابی به بخشی از حافظه
subsegment
U
بخشی کوچک یک سگمنت
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
phased
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
phases
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
tag
U
بخشی از دستور کامپیوتری
tags
U
بخشی از دستور کامپیوتری
courses
U
بخشی از غذا اموزه
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
course
U
بخشی از غذا اموزه
a rosy future
U
آینده امید بخشی
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
array
U
بخشی از داده در آرایه
phase
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
fetch
U
دستیابی به بخشی از حافظه
vocational rehabilitation
U
توان بخشی شغلی
charitableness
U
خیرخواهی صدقه بخشی
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
nose band
U
بخشی از کلگی اسب
partial
U
نیمه کاره بخشی از
revivification
U
باز جان بخشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com