English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
Other Matches
crosses U پیوندی
cross U پیوندی
symphyseal U پیوندی
crosser U پیوندی
cross bred U پیوندی
crossbred U پیوندی
hybrid U پیوندی
crossest U پیوندی
linked U پیوندی
interrelation U هم پیوندی
bonding electrons U الکترونهای پیوندی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
connective U ربط پیوندی
multivincular U چندین پیوندی
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
antibonding orbital U اوربیتال ضد پیوندی
binding energy U انرژی پیوندی
linking loader U بارکننده پیوندی
exogamy U برون پیوندی
graft copolymer U همبسپار پیوندی
graft U گیاه پیوندی
grafted U گیاه پیوندی
grafts U گیاه پیوندی
bonding orbital U اوربیتال پیوندی
hybrid U گیاه پیوندی
linked list U لیست پیوندی
linkage editor U ویراستار پیوندی
linkage parameter U پارامتر پیوندی
linkage loader U بارکننده پیوندی
multilinked list U لیست چند پیوندی
hybridize U گیاه پیوندی باراوردن
double linked list U لیست پیوندی مضاعف
bonding molecular orbital U اوربیتال مولکولی پیوندی
ox lip U گاو زبان پیوندی
rhinoplasty U جراحی پیوندی بینی
multivalve U چنذ لختی صدف پیوندی
exogamous U وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
hdic U کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
ca U Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
nil pointer U اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
negatron U الکترون
coelectron U هم الکترون
traces U رد الکترون
traced U رد الکترون
trace U رد الکترون
electron donor U الکترون ده
isoelectronic U هم الکترون
electron U الکترون
electrons U الکترون
electron transition U عبور الکترون
electron tube U لوله الکترون
electron volt U الکترون ولت
electroneutrality U الکترون خنثایی
electrophile U الکترون دوست
electron multiplier U افزاینده الکترون
electron transition U انتقال الکترون
electron mass U جرم الکترون
electron orbit U مسیرگردش الکترون
electron pair U زوج الکترون
electron jump U پرش الکترون
electron recoil U بازگشت الکترون
electron shell U پوسته الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
electron spin U اسپین الکترون
electron trajectory U مسیر الکترون
free electron U الکترون ازاد
free electron U الکترون غیرپیوندی
photo electron U فوتو الکترون
photo electron U الکترون نوری
outer shell electron U الکترون رسانایی
lone electron U الکترون تنها
outer shell electron U الکترون بیرونی
valence electron U الکترون والانس
nonbonding electron U الکترون ناپیوندی
nuclear electron U الکترون هسته
primary electron U الکترون اولیه
mass of the electron U جرم الکترون
secondary electron U الکترون ثانوی
valence electron U الکترون فرفیت
high energy electron U الکترون پر انرژی
initiating electron U الکترون اغازگر
inner shell electron U الکترون درونی
valence electron U الکترون رسانایی
isoelectronic ions U یونهای هم الکترون
odd electron U الکترون منفرد
electron injector U الکترون افکن
electron beam U اشعه الکترون
electron acceleration U شتاب الکترون
electron decay U تجزیه الکترون
electron decay U اضمحلال الکترون
conduction electron U الکترون رسانش
electron deceleration U دیرکرد الکترون
conduction electron U الکترون رسانایی
density of electron U چگالی الکترون
concentration of electron U چگالی الکترون
charge of the electron U بار الکترون
electron conduction U هدایت الکترون
electronic concentration U غلظت الکترون
electron concentration U غلظت الکترون
electron beam U باریکه الکترون
electron beam U شعاع الکترون
electron avalanche U بهمن الکترون
electron capture U الکترون گیراندازی
electron acceptor U الکترون پذیر
electron affinity U الکترون خواهی
electron charge U بار الکترون
electron acceptor U پذیرنده الکترون
electron beam U پرتو الکترون
electron diffraction U خمیدگی الکترون
electron distribution U پخش الکترون
electron energy U کارمایه ی الکترون
electron energy U انرژی الکترون
emissions U صدور الکترون
electron exchange U تبادل الکترون
emission U صدور الکترون
electron flow U فلوی الکترون
electron flow U سیلان الکترون ها
electron focusing U تمرکز الکترون
electron emitter U منبع الکترون
electron emmission U انتشار الکترون
electron donor U دهنده الکترون
electron drift U رانش الکترون
bound electron U الکترون بسته
electron emission U صدور الکترون
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
elementary charge U بار الکترون [فیزیک]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
rest mass of the electron U جرم ساکن الکترون
electron capture detector U اشکارساز الکترون گیراندازی
unpaired electron U الکترون جفت نشده
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
delocalized electron U الکترون غیر مستقر
lone pair electron U زوج الکترون ناپیوندی
supressor grid U شبکه الکترون بند
lone pair electron U زوج الکترون تنها
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
free electron gas U گاز الکترون ازاد
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
electron pairing U زوج شدن الکترون
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect U اثر الکترون اسمزی
electron deceleration U کندی حرکت الکترون
electron paramagnetic resonance U رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
electron gun U لوله پرتاب الکترون
electron transit time U زمان عبور الکترون
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
electron pair bond U پیوند زوج الکترون
electron pair U زوج الکترون حفره
free electron model U الگوی الکترون ازاد
electron orbit U مدار گردش الکترون
electron charge mass ratio U چگالی بار الکترون
electron multiplier U فزون ساز الکترون
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
Electron paramagnetic resonance [EPR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon U تنها یک الکترون تابش شود
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron releasing substituent U گروه استخلافی الکترون دهنده
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent U گروه استخلافی الکترون کشنده
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
franklin [Fr] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
klystron U لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
inelastic U spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback U اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
i.e.t.s U tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR U ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
buckets U قوس پیوند قوس پیوندی
white heart cherry U گیلاس درشت گیلاس پیوندی
shared electrons U الکترونهای پیوندی الکترونهای مشترک
bucket U قوس پیوند قوس پیوندی
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
electronics U شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com