English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reference electrode U الکترود مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adherent electrode U الکترود
electrode U الکترود
electrodes U الکترود
gate electrode U الکترود دریچهای
focusing electrode U الکترود تمرکزده
electron collector U الکترود گرداور
fluxed electrode U الکترود شناور
dipped electrode U الکترود شناور
control electrode U الکترود فرمان
contour electrode U الکترود پروفیلی
welding electrode U الکترود جوشکاری
contact bar U الکترود جوشکاری
collector electrode U الکترود کلکتور
reference electrode U الکترود مرجع
battery electrode U الکترود باتری
glass electrode U الکترود شیشهای
image plate U الکترود تصویر
zinc electrode U الکترود روی
precipitate electrode U الکترود رسوبی
metallic electrode U الکترود فلزی
membrance electrode U الکترود غشایی
main electrode U الکترود اصلی
internal electrode U الکترود داخلی
instenifier electrode U الکترود تشدیدکننده
input electrode U الکترود اولیه
input electrode U الکترود ورودی
inert electrode U الکترود بی اثر
indicator electrode U الکترود شاخص
auxiliary electrode U الکترود کمکی
accelerating electrode U الکترود شتابده
accelerating electrode U الکترود شتاب ده
anode U الکترود مثبت
anodes U الکترود مثبت
collective electrode U الکترود جمع کننده
covered electrode U الکترود پوشش دار
glass membrance electrode U الکترود شیشه غشایی
high potential electrode U الکترود فشار قوی
ignition electrode U الکترود اتش زنه
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
sheathed electrode U الکترود روکش دار
soild state electrode U الکترود حالت جامد
drilling electrode U الکترود مته کاری
standard electrode potential U پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential U پتانسیل استاندارد الکترود
selective ion electrode U الکترود یون گزین
gas sensing membrance electrode U الکترود غشایی گاز حس کن
spot welding electrode U الکترود جوشکاری نقطهای
specific ion electrode U الکترود یون ویژه
precipitate electrode U الکترود حالت جامد
benchmarks U مبنا
datum U مبنا
datum deck U پل مبنا
grade line U خط مبنا
datum line U خط مبنا
radix U مبنا
base line U خط مبنا
benchmark U مبنا
basis U مبنا
crater U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters U زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
base peak U پیک مبنا
reference cell U پیل مبنا
flash color U رنگ مبنا
flat paint U رنگ مبنا
reference point U نقطه مبنا
reference piece U توپ مبنا
reference phase U فاز مبنا
outline plan U طرح مبنا
radix complement U مکمل مبنا
range U منحنی مبنا
ranged U منحنی مبنا
ranges U منحنی مبنا
foundation U پایه مبنا
radix point U نقطه مبنا
base price U قیمت مبنا
basis U مبنا بنیاد
base rate U تعرفه مبنا
base period U زمان مبنا
bottom plate U صفحه مبنا
bench mark U نشانه مبنا
base piece U توپ مبنا
base piece U قبضه مبنا
base speed U سرعت مبنا
base point U نقطه مبنا
basic price U قیمت مبنا
basis price U قیمت مبنا
basing rate U نرخ مبنا
basic load U بار مبنا
basic capacity U گنجایش مبنا
base number U عدد مبنا
chart base U چارت مبنا
base unit U یکان مبنا
base rate U نرخ مبنا
design speed U سرعت مبنا
datum plane U افق مبنا
base address آدرس مبنا
base camp U پایگاه مبنا
datum U سطح مبنا
base rates U تعرفه مبنا
base mortar U قبضه مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base rates U نرخ مبنا
base map U نقشه مبنا
pentode U لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
base stock control U کنترل موجودی مبنا
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
elevations U تراز از سطح مبنا
absolute paths U مسیر نسبت به یک مبنا
ranged U تغییر کردن خط مبنا
ranges U تغییر کردن خط مبنا
range U تغییر کردن خط مبنا
elevation U تراز از سطح مبنا
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
triode U شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit U بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
test piece U توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
hex U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation U سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot U امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com