English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
spacing U مراعات فواصل
periodically U در فواصل معین
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
plant out U در فواصل معین کاشتن
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
moniliform U دارای فواصل دانه وار
trabecula U دارای فواصل دربین یاخته ها
grid interval U فواصل شبکه بندی نقشهای
measuring magnifier U مسافت یاب مخصوص فواصل کم
isochronous U واقع شونده در فواصل منظم ومساوی
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
dole U سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
feeler U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feelers U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
endomixis U تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
nebula U تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
measurements U سنجش
measurement U سنجش
assay U سنجش
ponderation U سنجش
ponder U سنجش
pondered U سنجش
g U سنجش
appraisal U سنجش
appraisals U سنجش
evaluations U سنجش
measurment U سنجش
assays U سنجش
evalution U سنجش
evaluation U سنجش
scaling U سنجش
scalar U سنجش
measure U سنجش
deliberation U سنجش
deliberations U سنجش
assessments U سنجش
assessment U سنجش
poneration U سنجش
ponderingly U با سنجش
degress of comparison U سنجش
pondering U سنجش
ponders U سنجش
rating U سنجش توان
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring system U سیستم سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
precision measurment U سنجش دقیق
comparison U تطبیق سنجش
measuring circuit U مدار سنجش
ratings U سنجش توان
pulmometry U سنجش گنجایش شش
high accuracy measurement U سنجش دقیق
incommensurable U سنجش ناپذیر
measuring technique U تکنیک سنجش
graduated steel straight edge U شینه سنجش
measurable U سنجش پذیر
frequency measurement U سنجش فرکانس
ponderability U سنجش پذیری
ponderable U قابل سنجش
comparisons U تطبیق سنجش
market appraisal U سنجش بازار
measuring junction U محل سنجش
measuring junction U نقطه سنجش
clocked U با سنجش زمان
delib erator U سنجش کننده
measuring method U اسلوب سنجش
measuring period U مدت سنجش
biometrics U زیست سنجش
datum line U خط مبنای سنجش
measuring period U دوره سنجش
measuring generator U مولد سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
measuring cable U کابل سنجش
measuring coil U بوبین سنجش
measuring current U جریان سنجش
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring error U خطای سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
comparative measurement U سنجش مقایسهای
comparative measurement U سنجش قیاسی
measuring point U نقطه سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
measuring unit U عضو سنجش
measuring unit U واحد سنجش
measuring voltage U فشار سنجش
measurment U سنجش اندازه
metage U حق سنجش قپانداری
method of measurment U روش سنجش
measuring range U حیطه سنجش
font metric U سنجش فونت
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring relay U رله سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring switch U کلید سنجش
measuring technique U روش سنجش
depth measurement U سنجش گودی
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
assays U ازمایش سنجش
meter U وسیله سنجش
assay U ازمایش سنجش
voltage measuring U سنجش ولتاژ
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
volumetric analysis U سنجش حجمی
meters U وسیله سنجش
means test U سنجش استطاعت مالی
acres U برای سنجش زمین
assays U عیار گرفتن سنجش
acre U برای سنجش زمین
tangible benefits U سودهای قابل سنجش
assay U عیار گرفتن سنجش
coductivity cell U پیل سنجش رسانندگی
optical measuring system U سیستم سنجش نوری
perimetry U سنجش میدان دید
calipers U پرگار برای سنجش
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
mileage U سنجش برحسب میل
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
insulation measurement U سنجش و ازمایش ایزولاسیون
scruple U واحد سنجش چیزجزئی
pixing the coin U سنجش عیار سکه
photomrtry U سنجش شدت روشنایی
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
quantifiable U قابل سنجش یا تعیین
measure U مقایسه کردن سنجش
bel U یگان سنجش صوت
barometry U سنجش فشار هوا
milage U سنجش برحسب میل
means tests U سنجش استطاعت مالی
imponderability U عدم قابلیت سنجش
clocked flip flop U الاکلنگ با سنجش زمان
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
clocked input U ورودی با سنجش زمان
the estimative faculty U قوه سنجش یا براورد
miles U مقیاس سنجش مسافت
measuring thermocouple U زوج فلزحرارتی سنجش
mile U مقیاس سنجش مسافت
aerometry U سنجش غلظت هوا
manometer U الت سنجش فشار خون
magneto ohmmeter U میگر برای سنجش مقاومت
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
vinometer U الت سنجش الکل شراب
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
Parts-per notation U بخش در یکای سنجش [مهندسی]
pneumercator U شاغول سنجش ارتفاع مایعات
cohesiometer U دستگاه سنجش چسبندگی خاک
moving coil measuring mechanism U مکانیزم سنجش قاب گردان
ceilometer U وسیله سنجش ارتفاع ابر
transit compass U الت سنجش گوشههای افقی
butyrometer U الت سنجش چربی شیر
barometric U وابسته به سنجش فشار هوا
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
transversal U سنجش ارزش برحسی معیارنوینی
roentgen U واحد سنجش تشعشع اتمی
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
barometrical U وابسته به سنجش فشار هوا
harmonometer U الت سنجش هم اهنگی صداها
incommensurability U عدم تقارن سنجش ناپذیری
rain gage U وسیله سنجش میزان بارندگی
ergograph U دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
dynameter U اسباب سنجش قوه دوربین
sequencer U اسباب سنجش توالی وتسلسل
exposure meter U دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
pneumatometer U الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
tensiometer U الت سنجش نیروی کشش وفشارگازوبخار
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
tromometer U الت سنجش زمین لرزههای جزئی
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
tensometer U الت سنجش نیروی کشش وفشارگازوبخار
hydrometric U وابسته به سنجش وزن ویژه ابگونه ها
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
rake U دستگاه سنجش خطای برد توپ
radiosonde U بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com