English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sundry U اقلام متفرقه گوناگون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sundry items U اقلام متفرقه
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
common items U اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list U لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item U اقلام حیاتی اقلام مهم
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
sundries U متفرقه
miscellaneous U متفرقه
sundry U متفرقه
sundry items U وسایل متفرقه
miscellaneous U امور متفرقه
sundry funds U اعتبارات متفرقه
miscellaneous time U زمان متفرقه
general cargo U بار متفرقه
miscellaneous provisions U مواد متفرقه
sundry items U موضوعات متفرقه
oddment U چیزهای متفرقه
gcp U نرخ بار متفرقه
tramping U حمل با کشتی متفرقه
sundry funds U اعتبار اموررفاهی متفرقه
an odd volume U جلد تکی یا متفرقه
general cargo rate U نرخ محل بار متفرقه
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
heterochromous U گوناگون
mixtilineal U گوناگون خط
variegated U گوناگون
sundry U گوناگون
various U گوناگون
multifarious U گوناگون
odd and ends U گوناگون
miscellaneous U گوناگون
pied U گوناگون
protean U گوناگون
sundries U گوناگون
varied U گوناگون
diverse U گوناگون
multiple U گوناگون
varicolored U گوناگون
variate U گوناگون
miscellaneously U بطور گوناگون
varia U مطالب گوناگون
multiple U چندلا گوناگون
here and there <idiom> U درمکانهای گوناگون
wide-ranging U متنوع - گوناگون
under various titles U به عناوین گوناگون
versicolor U برنگهای گوناگون
variegated colours U رنگهای گوناگون
diversifies U گوناگون ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
oddments U مواد گوناگون
diversified U گوناگون ساختن
varia U اشیا گوناگون
diversify U گوناگون ساختن
undervarious U بعناوین گوناگون
variant U گوناگون مختلف
varietal U گوناگون پر از تنوعات
polyphagia U خورنده غذاهای گوناگون
miscellanies U مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany U مجموعهای از مطالب گوناگون
heterochromous U دارای رنگهای گوناگون
manifoldly U بطور متعدد یا گوناگون
humoursomeness U حالات ویژه گوناگون
variform U گوناگون مختلف الشکل
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
symposiums U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposium U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
catchall U فرف یامخزن اشیاء گوناگون
symposia U مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to compare apples and oranges <idiom> U چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
varied U دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
polyvalent U دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
item U اقلام
items U اقلام
categories U اقلام
padding U اقلام
redundancies U تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
Reforms are needed in various directions. U تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
redundancy U تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
moto scramble U مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
omnibus bill U لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
expendable items U اقلام مصرفی
end item U اقلام عمده
itemises U به اقلام نوشتن
cyclic item U اقلام زنجیری
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
incidentals U اقلام فرعی
long life itemes U اقلام بادوام
major end item U اقلام عمده
materiel management U مدیریت اقلام
salvage material U اقلام حراجی
salvage material U اقلام بازیافتی
item manager U مدیر اقلام
commercial items U اقلام تجارتی
itemizes U به اقلام نوشتن
itemized U به اقلام نوشتن
itemize U به اقلام نوشتن
itemising U به اقلام نوشتن
category U اقلام اماد
itemised U به اقلام نوشتن
detailing U اقلام ریز
detail U اقلام ریز
common user items U اقلام عمومی
spares U اقلام مازاد
budget item U اقلام نقدی
items U اقلام امادی
item U اقلام امادی
cost category U اقلام هزینهای
itemizing U به اقلام نوشتن
universal provider U سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
He gets paid wering different hats . U به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
centralized items U اقلام اماد تمرکزی
serial number U شماره سری اقلام
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
nonperishable items U اقلام فاسد نشدنی
basic end item U اقلام اولیه اماد
pileferable U اقلام قابل حراج
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
reportable items U اقلام قابل گزارش
surplus U اقلام اضافی و مازاد
secondary item U اقلام فرعی تدارکاتی
serial numbers U شماره سری اقلام
supply manifest U بارنامه اقلام تدارکاتی
junk mail U اقلام پستی ناخواسته
visibles U اقلام مرئی تجارت
major end item U اقلام عمده امادی
keyitem U اقلام ضروری و حیاتی
critical materials U اقلام حیاتی و مهم
invisible items of trade U اقلام نامرئی تجارت
expendable items U اقلام مصرفی شدنی
existence load U بار اقلام زیستی
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
excess listing U لیست اقلام مازاد
item number U شماره اقلام جنس
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
survivor curves U منحنی عمر اقلام انبارشده
average life U عمر متوسط اقلام دارائی
adopted items of material U اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
recovery procedures U روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
property disposition U از بین بردن اقلام مازاد
direct exchange items U اقلام قابل تعویض مستقیم
spares U اقلام اضافی وسایل یدکی
assemblages U جمع اوری اقلام تدارکاتی
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
assemblage U جمع اوری اقلام تدارکاتی
disposable end item U اماد یا اقلام قابل انهدام
rationed items U اقلام جیره بندی شده
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
classified items U اقلام طبقه بندی شده
long life itemes U اقلام با عمر قانونی زیاد
controlled inventory U اقلام ذخیره کنترل شده
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
input output table U بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
hexapla U کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
essential item list U فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
fifo lifo U دو روش جمع اوری اقلام داده
data chaining U فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
pileferable U اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
age grouping U لیست تعیین عمر قانونی اقلام
nonrecoverable item U اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
nonrecoverable item U اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
proportional parts U بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
recovery party U گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
redundant information U یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
maypole U تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
boilerplate U قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
survivor curves U منحنی باززیستی اقلام پس ازاتمام عمر قانونی یا مدت معین
assessed value U ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com