English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
originator U اقدام کننده پیام
originators U اقدام کننده پیام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter-measures U اقدام جبران کننده
counter-measure U اقدام جبران کننده
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
originators U صادر کننده پیام
drafter U انشا کننده پیام
originator U صادر کننده پیام
repeater U تکرارکننده پیام بازگو کننده
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
moves U اقدام
actions U اقدام
move U اقدام
emprise U اقدام
ploy U اقدام
esteem U اقدام
enforcement U اقدام
enterprise U اقدام
actionless U بی اقدام
moved U اقدام
ploys U اقدام
interventions U اقدام
enterprises U اقدام
intervention U اقدام
procedure U اقدام
proceeding U اقدام
action U اقدام
regular procedure U اقدام قانونی
counter-measures U اقدام متقابل
emprize U اقدام کردن
to take of a U اقدام کردن
to take measures U اقدام کردن
appropriate action U اقدام مقتضی
to bend effort U اقدام کردن
demarche U اقدام سیاسی
start out U اقدام کردن
the needful U اقدام لازم
precautions U اقدام احتیاطی
precaution U اقدام احتیاطی
preparations U اقدام مقدماتی
counteraction U اقدام متقابل
countermeasure U اقدام متقابل
under way U دردست اقدام
expedience U اقدام مهم
double action U اقدام دوجانبه
it wasprologue to the nextmove U اقدام بعدبود
deal U اقدام کردن
deals U اقدام کردن
preparation U اقدام مقدماتی
initial movement U نخستین اقدام
deal with U اقدام کردن
in hand U در دست اقدام
measure U درجه اقدام
action at low U اقدام قانونی
enterprises U قدرت اقدام
social action U اقدام اجتماعی
intercommunion U اقدام مشترک
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
enterprises U اقدام کردن
action statement U دستورالعمل اقدام
proceeded U اقدام کردن
measure of prevention U اقدام احتیاطی
protective measure U اقدام حمایتی
operation immediate U اقدام سریع
expediency U اقدام مهم
proceed U اقدام کردن
action for cancellation U اقدام به لغو
action for cancellation U اقدام به ابطال
actions U کار اقدام
actions U فعل اقدام
action U کار اقدام
action U فعل اقدام
enterprise U اقدام کردن
counter-measure U اقدام متقابل
legal action U اقدام قانونی
to take steps U اقدام کردن
enterprise U قدرت اقدام
adventurism U اقدام به کاری کردن
greenlight U اجازه حرکت و اقدام
to start out to do something U اقدام بکاری کردن
enterprise U امرخطیر اقدام مهم
venture U اقدام یا مبادرت کردن به
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
venturing U اقدام یا مبادرت کردن به
measure U اندازه اقدام پیشگیری
ventures U اقدام یا مبادرت کردن به
ventures U اقدام بکارمخاطره امیز
enterprises U امرخطیر اقدام مهم
ventured U اقدام یا مبادرت کردن به
with measured step U با اقدام مناسب [سنجیده]
venturing U اقدام بکارمخاطره امیز
ventured U اقدام بکارمخاطره امیز
to put in hand U دایرکردن اقدام کردن
venture U اقدام بکارمخاطره امیز
memorandums U اقدام به یادداشت کند
memorandum U اقدام به یادداشت کند
memoranda U اقدام به یادداشت کند
proceeded U اقدام کردن پرداختن به
proceed U اقدام کردن پرداختن به
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
action for avoidance U اقدام برای لغو
pushful U متهور در اقدام بکارهای مهم
to proceed against a person U اقدام بر علیه کسی زدن
to play at U خواهی نخواهی اقدام کردن
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
do the necessary U اقدام لازم بعمل اورید
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
dilettantism U اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. U برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
signaled U پیام
signalled U پیام
message U پیام
i signal U پیام ای
mssg U پیام
signal U پیام
messages U پیام
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
dummy message U پیام دروغی
general message U پیام عمومی
drafter U منشی پیام
beginning of message U شروع پیام
body U متن پیام
monochrome signal U پیام تکرنگ
som U اغاز پیام
privacy U استقلال پیام
start of message U اغاز پیام
communicator U پیام دهنده
procedure message U پیام معمولی
diagnostic massage U پیام تشخیصی
procedure message U پیام عادی
clear text U پیام کشف
ending U خاتمه پیام
immediate message U پیام فوری
radiotelegram U پیام تلگرافی
dummy message U پیام فریبنده
intelligence signal U پیام خبری
q signal U پیام کیو
signal center U مرکز پیام
fox message U پیام دوباره
flash message U پیام انی
signal tracing U ردگیری پیام
wilco U پیام را فهمیدم
drafter U نویسنده پیام
endings U خاتمه پیام
video signal U پیام ویدئو
burst pedestal U پایه پیام
code message U پیام رمز
bodies U متن پیام
meteorological message U پیام هواسنجی
message retrieval U استخراج پیام
message queuing U صف بندی پیام
burying U کد کردن پیام
heliogram U پیام افتابی
error message U پیام خطانما
sender U فرستنده پیام
senders U فرستنده پیام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com