Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certificate of damage
U
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
average particular
U
خسارت وارده بر کشتی
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
accident damage to property
U
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
action for avoidance
U
اقدام برای لغو
execution for debt
U
اقدام برای طلب وصول
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
U
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
c
U
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
demanded
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
mode
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
modes
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
demands
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
back wardation
U
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
huddling
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddles
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddled
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddle
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
general average
U
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
posterestante
U
پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
CBMS
U
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
mode
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes
U
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
eft
U
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
carrier
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers
U
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
mid user
U
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
spooler
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
handshakes
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negatives
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
handshake
U
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Eudora
U
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
flag day
U
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
incoming
U
وارده
DCD
U
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
subscribes
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
U
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
punitive damages
U
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
quick out
U
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
import
U
کالای وارده
actual total loss
U
کل زیان وارده
imported
U
کالای وارده
importing
U
کالای وارده
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
injuries to head or face
U
جراحات وارده به سرو صورت
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
photon
U
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
contributions
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
hook's law
U
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
sequential
U
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
unidirectional composite
U
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
move
U
اقدام
actions
U
اقدام
ploys
U
اقدام
moves
U
اقدام
enterprises
U
اقدام
intervention
U
اقدام
interventions
U
اقدام
esteem
U
اقدام
proceeding
U
اقدام
procedure
U
اقدام
ploy
U
اقدام
moved
U
اقدام
action
U
اقدام
enforcement
U
اقدام
emprise
U
اقدام
enterprise
U
اقدام
actionless
U
بی اقدام
precautions
U
اقدام احتیاطی
precaution
U
اقدام احتیاطی
appropriate action
U
اقدام مقتضی
action for cancellation
U
اقدام به ابطال
action for cancellation
U
اقدام به لغو
demarche
U
اقدام سیاسی
expedience
U
اقدام مهم
to take of a
U
اقدام کردن
action statement
U
دستورالعمل اقدام
legal action
U
اقدام قانونی
it wasprologue to the nextmove
U
اقدام بعدبود
initial movement
U
نخستین اقدام
intercommunion
U
اقدام مشترک
in hand
U
در دست اقدام
proceed with deliberations
U
اقدام به مذاکره
actions
U
کار اقدام
actions
U
فعل اقدام
measure of prevention
U
اقدام احتیاطی
proceed
U
اقدام کردن
to take steps
U
اقدام کردن
operation immediate
U
اقدام سریع
double action
U
اقدام دوجانبه
measure
U
درجه اقدام
action
U
کار اقدام
action
U
فعل اقدام
start out
U
اقدام کردن
to take measures
U
اقدام کردن
deal
U
اقدام کردن
action at low
U
اقدام قانونی
deals
U
اقدام کردن
emprize
U
اقدام کردن
protective measure
U
اقدام حمایتی
social action
U
اقدام اجتماعی
enterprises
U
اقدام کردن
regular procedure
U
اقدام قانونی
counter-measures
U
اقدام متقابل
the needful
U
اقدام لازم
deal with
U
اقدام کردن
enterprises
U
قدرت اقدام
counteraction
U
اقدام متقابل
preparations
U
اقدام مقدماتی
countermeasure
U
اقدام متقابل
expediency
U
اقدام مهم
under way
U
دردست اقدام
enterprise
U
اقدام کردن
to bend effort
U
اقدام کردن
enterprise
U
قدرت اقدام
proceeded
U
اقدام کردن
preparation
U
اقدام مقدماتی
counter-measure
U
اقدام متقابل
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
to put in hand
U
دایرکردن اقدام کردن
adventurism
U
اقدام به کاری کردن
originator
U
اقدام کننده پیام
enterprises
U
امرخطیر اقدام مهم
ventured
U
اقدام یا مبادرت کردن به
ventured
U
اقدام بکارمخاطره امیز
to start out to do something
U
اقدام بکاری کردن
venture
U
اقدام بکارمخاطره امیز
memoranda
U
اقدام به یادداشت کند
proceed
U
اقدام کردن پرداختن به
It is in progress. It is under way.
U
دردست اقدام است
memorandums
U
اقدام به یادداشت کند
it was an incorrect procedure
U
یک اقدام غلطی بود
memorandum
U
اقدام به یادداشت کند
ventures
U
اقدام بکارمخاطره امیز
with measured step
U
با اقدام مناسب
[سنجیده]
ventures
U
اقدام یا مبادرت کردن به
venturing
U
اقدام بکارمخاطره امیز
venturing
U
اقدام یا مبادرت کردن به
measure
U
اندازه اقدام پیشگیری
counter-measure
U
اقدام جبران کننده
venture
U
اقدام یا مبادرت کردن به
enterprise
U
امرخطیر اقدام مهم
counter-measures
U
اقدام جبران کننده
proceeded
U
اقدام کردن پرداختن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com