English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
domicile of origin U اقامتگاه مبداء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
domicile U اقامتگاه
residence U اقامتگاه
residences U اقامتگاه
domicil U اقامتگاه
residency U اقامتگاه
domiciles U اقامتگاه
quarter U اقامتگاه
domiciliate U اقامتگاه
resiance U اقامتگاه
domicile of origine U اقامتگاه اصلی
domicile of choice U اقامتگاه انتخابی
legal domicile U اقامتگاه قانونی
government house U اقامتگاه رسمی فرماندار
registered office U اقامتگاه قانونی شرکت
datum line U خط مبداء
zeroes U مبداء
zeros U مبداء
source U مبداء
origin U مبداء
source code U کد مبداء
zero U مبداء
origins U مبداء
home address U نشانی مبداء
jumping off place U نقطه یا مبداء
certificate of origin U گواهی مبداء
refrence axis U محور مبداء
principal axis U محور مبداء
source disk U دیسک مبداء
source program U برنامه مبداء
bench mark U شاخص مبداء
zero deflection U سمت مبداء
country of origin U کشور مبداء
basic point U نقطه مبداء
departure station U مبداء حرکت
source U مایه مبداء
certificate of origin U گواهینامه مبداء
base of origin U مبداء اصلی
afterbrain U مبداء نخاع
principle point U مبداء اصلی
extrinsic U دارای مبداء خارجی
prime meridian U نصف النهار مبداء
phase line U خط مبداء حرکت جنگی
prime meridian U نصف النهار مبداء یا گرینویچ
backstretch U خط سیرجهت مخالف مبداء مسابقه
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
winter quarters U پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com