Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
increasable
U
افزایش پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
Other Matches
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
increased
U
افزایش
affixture
U
افزایش
accru
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
additament
U
افزایش
increases
U
افزایش
rises
U
افزایش
rise
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
increase
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
addition
U
افزایش
additions
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
accretion
U
افزایش
amplification
U
افزایش
scale up
U
افزایش
addendum
U
افزایش
addenda
U
افزایش
summation
U
افزایش
raises
U
افزایش
raise
U
افزایش
accession
U
افزایش
expansion
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
gain
U
افزایش
gained
U
افزایش
intensification
U
افزایش
gains
U
افزایش
increscent
U
افزایش
increment
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessed
U
افزایش
access
U
افزایش
increments
U
افزایش
ascends
U
افزایش دادن
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
accrue
U
افزایش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
cambers
U
افزایش زیاد
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
accruing
U
افزایش یافتن
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
increase in price
U
افزایش بهاء
ascend
U
افزایش دادن
ascended
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
camber
U
افزایش زیاد
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
export promotion
U
افزایش صادرات
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
increase in load
U
افزایش بار
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
mark up
U
افزایش قیمت
salary increase
U
افزایش حقوق
temperature rise
U
افزایش دما
spurt
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
rise in temperature
U
افزایش دما
overcompound
U
افزایش ترکیب
increase in value
U
افزایش ارزش
augmentable
U
قابل افزایش
monetary expansion
U
افزایش پول
accelerative
U
مایه افزایش
progation
U
افزایش انتقال
add time
U
زمان افزایش
addibility
U
قابلیت افزایش
scale up
U
افزایش مقیاس
hypertension
U
افزایش فشارخون
ingravescence
U
افزایش تشدید
augmented
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
thusŠ+=
U
نشان افزایش
increase of current
U
افزایش جریان
increase of output
U
افزایش توان
increase of power
U
افزایش قدرت
appreciation
U
افزایش بها
appreciations
U
افزایش بها
tax increase
U
افزایش مالیات
superaddition
U
باز افزایش
superadd
U
باز افزایش
increase of pressure
U
افزایش فشار
subjunction
U
افزایش در پایان
elongation
U
افزایش طول
annual increase
U
افزایش سالانه
fire raising
U
افزایش اتش
thickening
U
افزایش ضخامت
fire-raising
U
افزایش اتش
multiplication
U
افزایش تکثیر
acceleration
تعجیل افزایش
growths
U
افزایش ترقی
growth
U
افزایش ترقی
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
strain
U
افزایش طول نسبی
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
elongation
U
افزایش درازا کشامد
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
strains
U
افزایش طول نسبی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
aging
U
افزایش طول عمر
boost
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosts
U
افزایش دادن چیزی
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause
U
شرط افزایش بها
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
becking mill
U
غلطک برای افزایش طول
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
to rise in somebody's esteem
U
افزایش اعتبار در برابر کسی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
To keep prices down.
U
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
amplifying
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
multiplier
U
وسیله افزایش ماشین حساب
multiplicative
U
کمک کننده به افزایش یا ضرب
leukocytosis
U
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
multiplier
U
افزایش دهنده چند برابر کننده
frost heave
U
افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
maths
U
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math
U
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
stress strain curve
U
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
automation
U
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
Prices are rising ( falling ) .
U
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
maximum permissible temperature rise
U
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com