Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
increase of pressure
U
افزایش فشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
Other Matches
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
rises
U
افزایش
increments
U
افزایش
amplification
U
افزایش
affixture
U
افزایش
increment
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
raise
U
افزایش
addendum
U
افزایش
increase
U
افزایش
raises
U
افزایش
accru
U
افزایش
rise
U
افزایش
increases
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessed
U
افزایش
increased
U
افزایش
access
U
افزایش
additament
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
addenda
U
افزایش
accession
U
افزایش
scale up
U
افزایش
expansion
U
افزایش
summation
U
افزایش
additions
U
افزایش
accretion
U
افزایش
gained
U
افزایش
gain
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
gains
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
intensification
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
increscent
U
افزایش
addition
U
افزایش
appreciations
U
افزایش بها
superaddition
U
باز افزایش
growths
U
افزایش ترقی
tax increase
U
افزایش مالیات
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
elongation
U
افزایش طول
appreciation
U
افزایش بها
augments
U
افزایش دادن
thusŠ+=
U
نشان افزایش
progation
U
افزایش انتقال
augmenting
U
افزایش دادن
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
cambers
U
افزایش زیاد
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
salary increase
U
افزایش حقوق
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
fire-raising
U
افزایش اتش
fire raising
U
افزایش اتش
temperature rise
U
افزایش دما
accrue
U
افزایش یافتن
accrues
U
افزایش یافتن
growth
U
افزایش ترقی
accruing
U
افزایش یافتن
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
scale up
U
افزایش مقیاس
augmented
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
rise in temperature
U
افزایش دما
superadd
U
باز افزایش
ascends
U
افزایش دادن
subjunction
U
افزایش در پایان
ascended
U
افزایش دادن
camber
U
افزایش زیاد
ascend
U
افزایش دادن
multiplication
U
افزایش تکثیر
increase of output
U
افزایش توان
increase of power
U
افزایش قدرت
ingravescence
U
افزایش تشدید
augmentable
U
قابل افزایش
annual increase
U
افزایش سالانه
acceleration
تعجیل افزایش
increase of current
U
افزایش جریان
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
increase in value
U
افزایش ارزش
export promotion
U
افزایش صادرات
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
increasable
U
افزایش پذیر
increase in load
U
افزایش بار
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
increase in price
U
افزایش بهاء
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
spurts
U
افزایش ناگهانی
hypertension
U
افزایش فشارخون
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
monetary expansion
U
افزایش پول
accelerative
U
مایه افزایش
thickening
U
افزایش ضخامت
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
add time
U
زمان افزایش
overcompound
U
افزایش ترکیب
addibility
U
قابلیت افزایش
mark up
U
افزایش قیمت
spurting
U
افزایش ناگهانی
boost
U
افزایش دادن چیزی
elongation
U
افزایش درازا کشامد
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
boosted
U
افزایش دادن چیزی
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause
U
شرط افزایش بها
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
boosts
U
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
aging
U
افزایش طول عمر
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
strain
U
افزایش طول نسبی
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
strains
U
افزایش طول نسبی
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
multiplicative
U
کمک کننده به افزایش یا ضرب
becking mill
U
غلطک برای افزایش طول
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
multiplier
U
وسیله افزایش ماشین حساب
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
amplified
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
To keep prices down.
U
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
amplifying
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
to rise in somebody's esteem
U
افزایش اعتبار در برابر کسی
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
frost heave
U
افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
leukocytosis
U
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
automation
U
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com