Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
mark up
U
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
furrier
U
خز فروش پوست فروش
furriers
U
خز فروش پوست فروش
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
accretion
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
raise
U
افزایش
raises
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
increments
U
افزایش
additions
U
افزایش
access
U
افزایش
amplification
U
افزایش
increscent
U
افزایش
addenda
U
افزایش
addendum
U
افزایش
intensification
U
افزایش
rises
U
افزایش
rise
U
افزایش
increases
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessed
U
افزایش
increment
U
افزایش
addition
U
افزایش
gained
U
افزایش
summation
U
افزایش
accru
U
افزایش
additament
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
gain
U
افزایش
affixture
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
expansion
U
افزایش
gains
U
افزایش
accession
U
افزایش
increased
U
افزایش
scale up
U
افزایش
increase
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
augmented
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
augmenting
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
mark up
U
افزایش قیمت
monetary expansion
U
افزایش پول
thusŠ+=
U
نشان افزایش
ascended
U
افزایش دادن
cambers
U
افزایش زیاد
camber
U
افزایش زیاد
subjunction
U
افزایش در پایان
fire raising
U
افزایش اتش
fire-raising
U
افزایش اتش
scale up
U
افزایش مقیاس
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
superadd
U
باز افزایش
salary increase
U
افزایش حقوق
temperature rise
U
افزایش دما
ascend
U
افزایش دادن
superaddition
U
باز افزایش
accruing
U
افزایش یافتن
tax increase
U
افزایش مالیات
progation
U
افزایش انتقال
accrues
U
افزایش یافتن
accrue
U
افزایش یافتن
rise in temperature
U
افزایش دما
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
multiplication
U
افزایش تکثیر
export promotion
U
افزایش صادرات
add time
U
زمان افزایش
addibility
U
قابلیت افزایش
increase in load
U
افزایش بار
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
increase in price
U
افزایش بهاء
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
acceleration
تعجیل افزایش
thickening
U
افزایش ضخامت
increasable
U
افزایش پذیر
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
spurt
U
افزایش ناگهانی
hypertension
U
افزایش فشارخون
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
accelerative
U
مایه افزایش
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
elongation
U
افزایش طول
annual increase
U
افزایش سالانه
increase in value
U
افزایش ارزش
growth
U
افزایش ترقی
appreciations
U
افزایش بها
augmentable
U
قابل افزایش
ingravescence
U
افزایش تشدید
growths
U
افزایش ترقی
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
increase of current
U
افزایش جریان
appreciation
U
افزایش بها
overcompound
U
افزایش ترکیب
increase of output
U
افزایش توان
increase of power
U
افزایش قدرت
increase of pressure
U
افزایش فشار
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
boost
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
aging
U
افزایش طول عمر
boosts
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
elongation
U
افزایش درازا کشامد
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
escalator clause
U
شرط افزایش بها
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
strain
U
افزایش طول نسبی
strains
U
افزایش طول نسبی
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
multiplicative
U
کمک کننده به افزایش یا ضرب
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
to rise in somebody's esteem
U
افزایش اعتبار در برابر کسی
multiplier
U
وسیله افزایش ماشین حساب
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
amplify
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
To keep prices down.
U
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
amplifies
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
becking mill
U
غلطک برای افزایش طول
amplified
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
strain at failure
U
افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
Prices are rising ( falling ) .
U
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
CSLIP
U
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
stress strain curve
U
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com