Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thickening
U
افزایش ضخامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anta
U
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
Other Matches
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
thickness
U
ضخامت
third dimension
U
ضخامت
diameters
U
ضخامت
stroke
U
1-ضخامت
stroked
U
1-ضخامت
diameter
U
ضخامت
stroking
U
1-ضخامت
strokes
U
1-ضخامت
thickness gauge
U
ضخامت سنج
thickness of a wall
U
ضخامت دیوار
web thickness
U
ضخامت جان
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
aromor thickness
U
ضخامت زره
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
g
U
ضخامت قطر سوراخ
carpet thinckness
U
کلفتی یا ضخامت فرش
effective thickness of a wall
U
ضخامت موثر دیوار
wire gauge
U
معیار ضخامت سیم
flat bow
U
کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
gauge
U
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauged
U
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
gauges
U
ضخامت ورق فلزی یاقطر سیم و غیره
line gauge
U
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
wire gauge
U
مقیاس اندازه گیری ضخامت سیم یا ورق فلز
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
wed thickness
U
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
stroke
U
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroked
U
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
strokes
U
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
stroking
U
یک قلم یا قلمو برای رسم روی صفحه .2-ضخامت حرف چاپ شده
grip length
U
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
alto-rilievo
U
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
enhancement
U
افزایش
additions
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
intensification
U
افزایش
gained
U
افزایش
increscent
U
افزایش
addition
U
افزایش
increases
U
افزایش
raise
U
افزایش
increased
U
افزایش
expansion
U
افزایش
increase
U
افزایش
addenda
U
افزایش
accru
U
افزایش
gain
U
افزایش
raises
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
affixture
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
additament
U
افزایش
addendum
U
افزایش
amplification
U
افزایش
access
U
افزایش
accessed
U
افزایش
accession
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessing
U
افزایش
rise
U
افزایش
rises
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
increments
U
افزایش
summation
U
افزایش
increment
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
gains
U
افزایش
scale up
U
افزایش
accretion
U
افزایش
spurt
U
افزایش ناگهانی
annual increase
U
افزایش سالانه
augmentable
U
قابل افزایش
elongation
U
افزایش طول
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
hypertension
U
افزایش فشارخون
spurting
U
افزایش ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
accelerative
U
مایه افزایش
spurts
U
افزایش ناگهانی
add time
U
زمان افزایش
addibility
U
قابلیت افزایش
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
thusŠ+=
U
نشان افزایش
increase of current
U
افزایش جریان
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
increase of output
U
افزایش توان
increase of power
U
افزایش قدرت
increase of pressure
U
افزایش فشار
ingravescence
U
افزایش تشدید
salary increase
U
افزایش حقوق
subjunction
U
افزایش در پایان
scale up
U
افزایش مقیاس
mark up
U
افزایش قیمت
monetary expansion
U
افزایش پول
temperature rise
U
افزایش دما
overcompound
U
افزایش ترکیب
rise in temperature
U
افزایش دما
increase of contrast
U
افزایش کنتراست
increase in value
U
افزایش ارزش
export promotion
U
افزایش صادرات
free radical addition
U
افزایش رادیکالی
frequency multiplication
U
افزایش فرکانس
tax increase
U
افزایش مالیات
superaddition
U
باز افزایش
superadd
U
باز افزایش
increasable
U
افزایش پذیر
increase in load
U
افزایش بار
increase in potential
U
افزایش پتانسیل
increase of potential
U
افزایش پتانسیل
increase in price
U
افزایش بهاء
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
progation
U
افزایش انتقال
camber
U
افزایش زیاد
accrues
U
افزایش یافتن
accrue
U
افزایش یافتن
appreciations
U
افزایش بها
acceleration
تعجیل افزایش
cambers
U
افزایش زیاد
appreciation
U
افزایش بها
ascended
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
augment
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
ascend
U
افزایش دادن
fire raising
U
افزایش اتش
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
fire-raising
U
افزایش اتش
multiplication
U
افزایش تکثیر
growths
U
افزایش ترقی
accruing
U
افزایش یافتن
growth
U
افزایش ترقی
ether catalyzed addition
U
افزایش با کاتالیزگری اتر
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
alkalosis
U
افزایش قلیای بدن
escalator clause
U
شرط افزایش بها
aging
U
افزایش طول عمر
capital deepening
U
افزایش عمقی سرمایه
antimarkovinkoff addition
U
افزایش غیر مارکونیکوفی
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
capital widening
U
افزایش سطحی سرمایه
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement
U
تصدیق یا تائید افزایش
hyperglycemia
U
افزایش قند در خون
to increase
[to, by]
U
افزایش یافتن
[به مقدار]
bring something on
<idiom>
U
دلیل افزایش سریع
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
capital apprecation
U
افزایش ارزش سرمایه
elongation
U
افزایش درازا کشامد
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
appreciations
U
افزایش ارزش دارائی
scale
U
کمتریا افزایش نسبت
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
boost
U
افزایش دادن چیزی
boosted
U
افزایش دادن چیزی
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
strains
U
افزایش طول نسبی
strain
U
افزایش طول نسبی
capital gains
U
افزایش ارزش سرمایه زش
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosts
U
افزایش دادن چیزی
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
appreciation
U
افزایش ارزش دارائی
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
jumped
U
جهش افزایش ناگهانی
rate of productivity increase
U
نرخ افزایش بازدهی
accretions
U
افزایش یا نمو کوره
jumps
U
جهش افزایش ناگهانی
increment
U
افزایش در حقوق توسعه
increments
U
افزایش در حقوق توسعه
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
birth rate
U
ضریب افزایش جمعیت
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
birth rate
U
نرخ افزایش ولادت
amplifying
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
To keep prices down.
U
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
increase of strain
U
افزایش تغییر طول نسبی
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
amplified
U
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com