Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ingravescence
U
افزایش تشدید
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
augment
U
افزایش دادن
augments
U
افزایش دادن
augmenting
U
افزایش دادن
ascended
U
افزایش دادن
ascend
U
افزایش دادن
augmented
U
افزایش دادن
ascends
U
افزایش دادن
boost
U
افزایش دادن چیزی
boosting
U
افزایش دادن چیزی
boosts
U
افزایش دادن چیزی
raise to a higher power
U
افزایش دادن نما
boosted
U
افزایش دادن چیزی
to fire up something
U
با تحریک چیزی را افزایش دادن
resonated
U
تشدید کردن
resonates
U
تشدید کردن
resonating
U
تشدید کردن
intensifies
U
تشدید کردن
intensifying
U
تشدید کردن
intensify
U
تشدید کردن
escalate
U
تشدید کردن
intensified
U
تشدید کردن
resonate
U
تشدید کردن
escalates
U
تشدید کردن
escalated
U
تشدید کردن
escalating
U
تشدید کردن
exacerbates
U
تشدید کردن برانگیختن
exacerbated
U
تشدید کردن برانگیختن
exacerbate
U
تشدید کردن برانگیختن
exacerbating
U
تشدید کردن برانگیختن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
litotes
U
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
freeing
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
resonance
U
تشدید
contravention
U
تشدید
exacerbation
U
تشدید
resonances
U
تشدید
aggravation
U
تشدید
exasperation
U
تشدید
resonanse
U
تشدید
intensification
U
تشدید
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
ager
U
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
tensed
U
تشدید یافتن
tenser
U
تشدید یافتن
tenses
U
تشدید یافتن
tense
U
تشدید یافتن
tensest
U
تشدید یافتن
supercharge
U
دستگاه تشدید
divine legislation
U
تشدید مجازات
agravation of punishment
U
تشدید مجازات
tensing
U
تشدید یافتن
aggravative
U
مایه تشدید
resonances
U
تشدید صدا
resonance
U
تشدید صدا
tickler
U
پیچک تشدید
accented
U
تاکید تشدید
magnetic resonance
U
تشدید مغناطیسی
impact factor
U
ضریب تشدید
accents
U
تاکید تشدید
resonating cavity
U
محفظه تشدید
accenting
U
تاکید تشدید
enhancement factor
U
ضریب تشدید
accent
U
تاکید تشدید
resonant
U
تشدید شده
optical resonator
U
تشدید کننده نوری
n.m.r
U
تشدید مغناطیسی هسته
aggravation
U
مایه تشدید جرم
partial enhancement factor
U
ضریب تشدید جزئی
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
cynergy
U
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
rhumbatron
U
نوع متداول محفظه تشدید
synergy
U
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
electron spin resonance
[ESR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
Electron paramagnetic resonance
[EPR]
U
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
shwa
U
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
schwa
U
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
salted weapon
U
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
chemical wash
U
کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
auxesis
U
افزایش
scale up
U
افزایش
reduce/enlarge
U
افزایش
accessing
U
افزایش
aggrantizement
U
افزایش
rises
U
افزایش
increscent
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessed
U
افزایش
accession
U
افزایش
rise
U
افزایش
access
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
intensification
U
افزایش
summation
U
افزایش
increase
U
افزایش
enhancement
U
افزایش
addition
U
افزایش
accretion
U
افزایش
additions
U
افزایش
increments
U
افزایش
increment
U
افزایش
gain
U
افزایش
accru
U
افزایش
gained
U
افزایش
increased
U
افزایش
affixture
U
افزایش
increases
U
افزایش
adjunction
U
افزایش
additament
U
افزایش
gains
U
افزایش
expansion
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
raise
U
افزایش
raises
U
افزایش
addendum
U
افزایش
addenda
U
افزایش
amplification
U
افزایش
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
growths
U
افزایش ترقی
addibility
U
قابلیت افزایش
progation
U
افزایش انتقال
accrues
U
افزایش یافتن
augmentable
U
قابل افزایش
elongation
U
افزایش طول
spurted
U
افزایش ناگهانی
accruing
U
افزایش یافتن
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
subjunction
U
افزایش در پایان
spurt
U
افزایش ناگهانی
growth
U
افزایش ترقی
fire-raising
U
افزایش اتش
thickening
U
افزایش ضخامت
accrue
U
افزایش یافتن
fire raising
U
افزایش اتش
mark up
U
افزایش قیمت
add time
U
زمان افزایش
spurting
U
افزایش ناگهانی
accelerative
U
مایه افزایش
salary increase
U
افزایش حقوق
scale up
U
افزایش مقیاس
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
overcompound
U
افزایش ترکیب
multiplication
U
افزایش تکثیر
monetary expansion
U
افزایش پول
appreciations
U
افزایش بها
spurts
U
افزایش ناگهانی
appreciation
U
افزایش بها
voltage rise
U
افزایش ولتاژ
rise in temperature
U
افزایش دما
voltage increase
U
افزایش ولتاژ
camber
U
افزایش زیاد
temperature rise
U
افزایش دما
cambers
U
افزایش زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com