English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
salary increase U افزایش حقوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
increment U افزایش در حقوق توسعه
increments U افزایش در حقوق توسعه
Other Matches
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplication U افزایش
rises U افزایش
rise U افزایش
summation U افزایش
accretion U افزایش
accesses U افزایش
scale up U افزایش
accessed U افزایش
access U افزایش
enhancement U افزایش
amplification U افزایش
augmentation U افزایش
aggrantizement U افزایش
affixture U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
adjunction U افزایش
additament U افزایش
auxesis U افزایش
accessing U افزایش
increscent U افزایش
increased U افزایش
intensification U افزایش
addendum U افزایش
accession U افزایش
addenda U افزایش
raise U افزایش
raises U افزایش
gains U افزایش
gained U افزایش
gain U افزایش
expansion U افزایش
addition U افزایش
increases U افزایش
increments U افزایش
increment U افزایش
additions U افزایش
accru U افزایش
increase U افزایش
increase in potential U افزایش پتانسیل
increase in load U افزایش بار
increase of power U افزایش قدرت
ingravescence U افزایش تشدید
increase of potential U افزایش پتانسیل
increase in price U افزایش بهاء
increase of current U افزایش جریان
fire-raising U افزایش اتش
increase of efficiency U افزایش راندمان
increase of output U افزایش توان
increase of contrast U افزایش کنتراست
increase in value U افزایش ارزش
fire raising U افزایش اتش
increase of pressure U افزایش فشار
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
increasable U افزایش پذیر
augmented U افزایش دادن
augmenting U افزایش دادن
augments U افزایش دادن
addibility U قابلیت افزایش
add time U زمان افزایش
accelerative U مایه افزایش
appreciations U افزایش بها
spurts U افزایش ناگهانی
spurting U افزایش ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
hypertension U افزایش فشارخون
augment U افزایش دادن
ascends U افزایش دادن
frequency multiplication U افزایش فرکانس
free radical addition U افزایش رادیکالی
camber U افزایش زیاد
cambers U افزایش زیاد
export promotion U افزایش صادرات
accrue U افزایش یافتن
accrues U افزایش یافتن
accruing U افزایش یافتن
augmentable U قابل افزایش
annual increase U افزایش سالانه
elongation U افزایش طول
ascend U افزایش دادن
ascended U افزایش دادن
appreciation U افزایش بها
aggrandizement U افزایش بزرگی
thickening U افزایش ضخامت
rise in temperature U افزایش دما
temperature rise U افزایش دما
growths U افزایش ترقی
growth U افزایش ترقی
scale up U افزایش مقیاس
voltage increase U افزایش ولتاژ
put on weight <idiom> U افزایش وزن
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
thusŠ+= U نشان افزایش
subjunction U افزایش در پایان
tax increase U افزایش مالیات
superadd U باز افزایش
acceleration تعجیل افزایش
mark up U افزایش قیمت
superaddition U باز افزایش
monetary expansion U افزایش پول
multiplication U افزایش تکثیر
overcompound U افزایش ترکیب
progation U افزایش انتقال
voltage rise U افزایش ولتاژ
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
aging U افزایش طول عمر
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
alkalosis U افزایش قلیای بدن
birth rates U نرخ افزایش ولادت
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
antimarkovinkoff addition U افزایش غیر مارکونیکوفی
birth rate U نرخ افزایش ولادت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
to increase [to, by] U افزایش یافتن [به مقدار]
appreciations U افزایش ارزش دارائی
appreciation U افزایش ارزش دارائی
boosted U افزایش دادن چیزی
boosting U افزایش دادن چیزی
boosts U افزایش دادن چیزی
strain U افزایش طول نسبی
elongation U افزایش درازا کشامد
strains U افزایش طول نسبی
scale U کمتریا افزایش نسبت
boost U افزایش دادن چیزی
jump U جهش افزایش ناگهانی
jumped U جهش افزایش ناگهانی
jumps U جهش افزایش ناگهانی
accretions U افزایش یا نمو کوره
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
raise to a higher power U افزایش دادن نما
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
increase endorsement U تصدیق یا تائید افزایش
scale up U افزایش به نسبت ثابت
hyperglycemia U افزایش قند در خون
fibrosis U افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
escalator clause U شرط افزایش بها
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
vrc U بررسی افزایش عمودی
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
multiplicative U کمک کننده به افزایش یا ضرب
strain at failure U افزایش طول نسبی درگسیختگی
social increment U افزایش ناشی از کار جمعی
hypercapnia U افزایش کربن اکسید در خون
multiplier U وسیله افزایش ماشین حساب
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
increase of strain U افزایش تغییر طول نسبی
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
primary hypertension U افزایش اولیه فشار خون
amplified U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifying U افزایش دادن تشدید کردن
intensify U افزایش دادن تشدید کردن
To keep prices down. U جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
intensifies U افزایش دادن تشدید کردن
becking mill U غلطک برای افزایش طول
intensified U افزایش دادن تشدید کردن
to rise in somebody's esteem U افزایش اعتبار در برابر کسی
amplifies U افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something U با تحریک چیزی را افزایش دادن
multiplier U افزایش دهنده چند برابر کننده
stress strain curve U منحنی تنش به افزایش طول نسبی
automation U افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
CSLIP U نرخ ارسال داه افزایش می یابد
leukocytosis U افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
frost heave U افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
math U و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
maths U و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
jus U حقوق
stipend U حقوق
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com