English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compressor U دستگاه یاماشین فشردن هوا
compressors U دستگاه یاماشین فشردن هوا
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
explosive charge U دستگاه با ماده منفجره
bursting charge U دستگاه با ماده منفجره
charge U دستگاه با ماده منفجره
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
saturate U سیر کردن اغشتن
saturates U سیر کردن اغشتن
indoctrinating U اغشتن اشباع کردن
indoctrinate U اغشتن اشباع کردن
lime U چسبناک کردن اغشتن
indoctrinates U اغشتن اشباع کردن
imbuing U رسوخ کردن در اغشتن
imbue U رسوخ کردن در اغشتن
limes U چسبناک کردن اغشتن
imbues U رسوخ کردن در اغشتن
saturating U سیر کردن اغشتن
indoctrinated U اغشتن اشباع کردن
imbued U رسوخ کردن در اغشتن
inoculate U مایه کوبی کردن اغشتن
inoculating U مایه کوبی کردن اغشتن
inoculates U مایه کوبی کردن اغشتن
inoculated U مایه کوبی کردن اغشتن
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
inscribe U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes U حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
spinner U عنکبوتی که تار می تند کارگر یاماشین نخ ریسی
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
drill press U متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
embrue U اغشتن
smeared U اغشتن
coating U اغشتن
smearing U اغشتن
saturates U اغشتن
smears U اغشتن
welter U اغشتن
imbrue U اغشتن
iodate U با ید اغشتن
bedabble U اغشتن
saturating U اغشتن
saturate U اغشتن
smear U اغشتن
to imbrue in blood U بخود اغشتن
to imbrue with blood U بخود اغشتن
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
lay up U دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
doping U اغشتن یک پارچه با دوپ
build up U پر کردن انبار
reservedness U انبار کردن
stock piling U انبار کردن
yards U انبار کردن
yard U انبار کردن
imburse U انبار کردن
stashed U انبار کردن
deep freeze U انبار کردن
warehouses U انبار کردن
stashes U انبار کردن
stashing U انبار کردن
deep freezes U انبار کردن
storage U انبار کردن
warehouse U انبار کردن
stash U انبار کردن
build-up U پر کردن انبار
build-ups U پر کردن انبار
ensile U انبار کردن
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
to bathe in blood U درخون غوطه خوردن یا اغشتن
insalivate U با خدو اغشتن با بزاق امیختن
hoarding U انبار کردن پول
tenderest U لطیف کردن انبار
storing U اندوختن انبار کردن
stock piling U ذخیره کردن در انبار
ware room U انبار کردن مخزن
hoardings U انبار کردن پول
dump U مخزن انبار کردن
warehouse U انبار کردن مخزن
tender U لطیف کردن انبار
tendered U لطیف کردن انبار
garnered U انبار کردن انباشتن
tendering U لطیف کردن انبار
store room U جای انبار کردن
garnering U انبار کردن انباشتن
garner U انبار کردن انباشتن
store U اندوختن انبار کردن
store-rooms U جای انبار کردن
warehouses U انبار کردن مخزن
garners U انبار کردن انباشتن
store-room U جای انبار کردن
tail planes U سطوح دم
internalization of costs U داخلی کردن هزینه ها
inverse chill U سرد کردن داخلی
internal sort U جور کردن داخلی
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
block storing U انبار کردن بارهای قوال
composite area U سطوح مرکب
At lower levels. U در سطوح پایین تر
internalises U باطنی ساختن داخلی کردن
internalizes U باطنی ساختن داخلی کردن
internalizing U باطنی ساختن داخلی کردن
internalize U باطنی ساختن داخلی کردن
internalised U باطنی ساختن داخلی کردن
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
internalized U باطنی ساختن داخلی کردن
internalising U باطنی ساختن داخلی کردن
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
assignment of space U تخصیص جا برای انبار کردن اماد
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
aloft U سطوح بالا در بالای
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
energy gap U فاصله سطوح انرژی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
formwork at cirved section U قالب بندی در سطوح منحنی
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
calyculate U دارای سطوح حفره دار
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
ailavator U سطوح فرامین روی بال
formwork unexposed U قالب بندی سطوح نامرئی
fairing U صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
stows U انبار کردن بار کردن
stowed U انبار کردن بار کردن
stow U انبار کردن بار کردن
stowing U انبار کردن بار کردن
thieving paste U مایع مخصوص اغشتن شاغول اندازه گیری عمق مخزن ناو
bright work U سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
bacteriolysis U مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com