English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
epoch U اغاز فصل جدید عصر
epochs U اغاز فصل جدید عصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawning U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
authorship U اغاز
entrancing U اغاز
originationu U اغاز
beginnings U اغاز
venues U اغاز
initio U در اغاز
venue U اغاز
initation U اغاز
commencement U اغاز
primordium U اغاز
jump off U اغاز
entrance U اغاز
entrances U اغاز
entranced U اغاز
instep U اغاز
insteps U اغاز
kick-off U اغاز
kick-offs U اغاز
kick off U اغاز
exordium U اغاز
getaway U اغاز
get away U اغاز
incipience or ency U اغاز
getaways U اغاز
abinitio U از اغاز
initiation U اغاز
beginning U اغاز
terminus a que U اغاز
outset U اغاز
onset U اغاز
origin U اغاز
scratch line U خط اغاز
inception U اغاز
inchoation U اغاز
origins U اغاز
incept U اغاز کردن
inaugurator U اغاز کننده
begins U اغاز کردن
initial U واقع در اغاز
from a to izzard U از اغاز تا انجام
begins U اغاز شدن
begin U اغاز شدن
begin U اغاز کردن
births U اغاز کردن
initialed U واقع در اغاز
incipit U شروع و اغاز
initiate U اغاز کردن
uppermost U از اغاز از ابتدا
jump off U اغاز حمله
initials U واقع در اغاز
introductive U اغاز کننده
initialling U واقع در اغاز
initialled U واقع در اغاز
initial point U نقطه اغاز
initialing U واقع در اغاز
commencing U اغاز کردن
som U اغاز پیام
commences U اغاز کردن
takeoffs U اغاز پرش
initiating U اغاز کردن
takeoff U اغاز پرش
initiates U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
alphas U اغاز شروع
revival U اغاز رونق
thru U از اغاز تاانتها
inchoate U اغاز کردن
inaugurate U اغاز کردن
alpha U اغاز شروع
inaugurated U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
debuts U اغاز کار
at the start U در اغاز کار
at first U در اغاز کار
debut U اغاز کار
alpha and omega U اغاز و فرجام
inaugurating U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
revivals U اغاز رونق
births U اغاز زاد
start of taxt U اغاز متن
wire to wire U از اغاز تا فرجام
primes U درجه یک اغاز
leadoff U اغاز ضربت
start bit U بیت اغاز
self initiated U خود اغاز
to take to U اغاز نهادن
to push off U اغاز کردن
soft start U اغاز نرم
start of heading U اغاز سرفصل
start of message U اغاز پیام
push off U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
prime U درجه یک اغاز
launched U اغاز کردن
lead off U اغاز کردن
primed U درجه یک اغاز
nodal point U نقطه اغاز
birth U اغاز زاد
birth U اغاز کردن
launch U اغاز کردن
launching U اغاز کردن
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
start bit U ذرهء اغاز نما
prefaced U اغاز پیش گفتار
pullulate U اغاز توسعه نهادن
flagman U پرچم دار خط اغاز
through U از اغاز تا انتها کاملا
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
new departure U اغاز رویه تازه
aurora U سرخی شفق اغاز
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
prefacing U اغاز پیش گفتار
prefaces U اغاز پیش گفتار
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
preface U اغاز پیش گفتار
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
reoccupy U دوباره اغاز کردن
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
originate U اغاز شدن یاکردن
originated U اغاز شدن یاکردن
eras U اغاز تاریخ عصر
decadence U فساد اغاز ویرانی
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
era U اغاز تاریخ عصر
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
kickoff U ضربه اغاز بازی
kick off U ضربه اغاز بازی
jump the gum U خطا در اغاز پرش
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
upfield U نقطه اغاز بازی
to take arms U جنگ اغاز کردن
originates U اغاز شدن یاکردن
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
hajime U اغاز مبارزه کاراته
originating U اغاز شدن یاکردن
set position U اماده در نقطه اغاز
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
scored U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
begin U اغاز نهادن شروع کردن
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
scores U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
begins U اغاز نهادن شروع کردن
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
overture U اغاز عمل پیش در امد
inchoative U تازه اغاز شده اغازی
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
overtures U اغاز عمل پیش در امد
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
endpaper U صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
tae guk U در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com