English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precepts of god U فرایض دینی احکام دینی
early-warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
alerting service U قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
impiousness U بی دینی
indevotion U بی دینی
heathenishness U بی دینی
irreligion U بی دینی
chos in action U حق دینی
perfidy U بی دینی
religious U دینی
impiety U بی دینی
ungodliness U بی دینی
godlessness U بی دینی
proselytism U تبلیغ دینی
irreligiously U ازروی بی دینی
orthodoxies U راست دینی
cults U ایین دینی
cult U ایین دینی
orthodoxy U راست دینی
martyry U بشهادت دینی
mufti U پیشوای دینی
sacraments U رسم دینی
sacrament U ایین دینی
sacraments U ایین دینی
sacrament U رسم دینی
religious instruction U اموزش دینی
religious matters U امور دینی
things in action U اموال دینی
religious delusion U هذیان دینی
impiously U از روی بی دینی
dogmas U عقیده دینی
ghazi U مجاهد دینی
dogma U عقیده دینی
religious rites U اداب دینی
karma U سرنوشت مراسم دینی
seminary U مدرسه علوم دینی
seminaries U مدرسه علوم دینی
to discharge of an obligation U از دینی مبرا کردن
theologue U طلبه علوم دینی
mystagogy U تفسیر رموز دینی
chaplain U افسر امور دینی
chaplains U افسر امور دینی
persuasions U اطمینان عقیده دینی
persuasion U اطمینان عقیده دینی
ritualization U انجام شعائر دینی
adultery U بی دینی ازدواج غیرشرعی
catechesis U کتاب تعلیمات دینی
theological school U مدرسه علوم دینی
catechisms U کتاب سوال وجواب دینی
catechism U کتاب سوال وجواب دینی
hardshell U سخت در رعایت ایین دینی
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
mosaic d. U وضع احکام دینی درزمان موسی
dispensation U وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
dispensations U وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
methodize U در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
theolog U دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
simony U خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
Salvation Army U تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
ultraist U کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indifferentist U کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
large n U ازادی
freeness U ازادی
options U ازادی
freedoms U ازادی
independence U ازادی
liberticide U ازادی کش
immunity U ازادی
option U ازادی
enfranchisement U ازادی
insubjection U ازادی
liberation U ازادی
liberty U ازادی
indpendence U ازادی
liberals U ازادی
release U ازادی
released U ازادی
releases U ازادی
emancipation U ازادی
liberal U ازادی
openness U ازادی
freedom U ازادی
looseness U ازادی
liberties U ازادی
manumission U ازادی
three-day retreat U گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
civil liberties U ازادی مدنی
edict of emancipation U منشور ازادی
economic freedom U ازادی اقتصادی
freedom of belief U ازادی عقیده
toleration U ازادی ازادگی
elbow room U ازادی عمل
emancipatory U ازادی بخش
degrees of freedom U درجات ازادی
advantages accruning from U ازادی مطبوعات
liberally U ازادی خواهانه
degree of freedom U درجه ازادی
catholicity U ازادی فکر
paroling U ازادی مشروط
paroled U ازادی مشروط
parole U ازادی مشروط
liberators U ازادی بخش
liberator U ازادی بخش
civil liberty U ازادی مدنی
conditional discharge U ازادی مشروط
freedom of choice U ازادی انتخاب
probation U ازادی مشروط
relief U فراغت ازادی
probation U ازادی بقیدالتزام
free will U ازادی اراده
probational U ازادی بقیدالتزام
freehand U ازادی در تصمیم
liberty of the press U ازادی مطبوعات
freehand U ازادی عمل
manumission U ازادی برده
manumit U ازادی بخشیدن
market freedom U ازادی بازار
habeas corpus U حکم ازادی
market freedom U ازادی تجاری
paroles U ازادی مشروط
free enterprise U ازادی اقتصادی
elbowroom U ازادی عمل
laissez-faire U ازادی تجارت
liberty party U حزب ازادی
statue of liberty U مجسمه ازادی
freedom to choose U ازادی در انتخاب
freedom of trade U ازادی تجارت
medal of freedom U مدال ازادی
freedom of experssion U ازادی بیان
freedom of seas U ازادی دریاها
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freedom of the press U ازادی مطبوعات
the champion of liberty U مدافع ازادی
freedom of the press U ازادی نگارش
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
overindulgence U ازادی بیش از حد دادن
free thinking U ازادی از قیود مذهب
laissez-faire U ازادی کسب و کار
free thought U ازادی فکر لامذهب
laissez-faire U ازادی صادرات وواردات
latitude U ازادی عمل وسعت
latitudes U ازادی عمل وسعت
liberal U ازادی خواه زیاد
the champion of liberty U سنگ بسینه زن ازادی
liberals U ازادی خواه زیاد
probationary period U دوره ازادی مشروط
laissez faire U ازادی مطلق اقتصادی
liberalism U اصول ازادی خواهی
liberty of conscience U ازادی عقیده یا فکر
libertarians U طرفدار ازادی اراده
libertarian U طرفدار ازادی اراده
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
the liberal party U حزب یا دسته ازادی خواه
scope U میدان دید ازادی عمل
nationalists U ملی گرا ازادی طلب
ransom U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc U ازادی دراخذ تصمیم قضایی
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
ransoms U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablishing U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes U کلیسا را از ازادی محروم کردن
jubilees U روز ازادی سال ویژه
jubilee U روز ازادی سال ویژه
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalist U ازادی خواه واستقلال طلب
four freedoms U ازادی در نطق و بیان عقیده
nationalist U ملی گرا ازادی طلب
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
edict of emancipation U ازادی بی قید و شرط اعطا شد
disestablished U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish U کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalists U ازادی خواه واستقلال طلب
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
gold palm U نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
paroling U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroled U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
parole U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
mr. and mrs billiards U بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility U قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
enouncement U اعلام
enunciation U اعلام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com