Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
battle problems
U
مسائل جنگی
religious matters
U
مسائل مذهبی
economic problems
U
مسائل اقتصادی
matters of great moment
U
مسائل مهم
business matters
U
مسائل کسبی
political matters
U
مسائل سیاسی
beside the point
<idiom>
U
مسائل حاشیهای
operational problems
U
مسائل عملیاتی
tax administration
U
مسائل اجرایی مالیات
adopting the opinion
U
تقلید در مسائل شرعی
macroeconomic issues
U
مسائل اقتصاد کلان
sensationalism
U
پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
indifferentism
U
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
Take things as you find them.
<proverb>
U
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
urbiculture
U
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
endogenous
U
مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
separate opinion
U
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
humanism
U
دلبستگی به مسائل مربوط بنوع بشر
omnibus bill
U
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
judicial
U
قضایی
jurisdiction
U
قضایی
judiciary
U
قضایی
juridical
U
قضایی
jural
U
قضایی
juratory
U
قضایی
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
irrigationist
U
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
judicial delegation
U
تفویض قضایی
judicial circumstantial evidence
U
اماره قضایی
judicial assistance
U
معاضدت قضایی
judiciary
U
قوه قضایی
judicature
U
قوه قضایی
legal suit
U
تعقیب قضایی
judicial immunity
U
مصونیت قضایی
legal assistance
U
مشاوره قضایی
judicial settlement
U
حل اختلاف قضایی
jurisdiction
U
حوزهء قضایی
legal aid
U
معاضدت قضایی
judicial precedent
U
رویه قضایی
judicial settlement
U
تسویه قضایی
rogatory
U
نیابت قضایی
precedent
U
رویه قضایی
legal
U
شرعی قضایی
institution
U
تاسیس قضایی
the rule of law
U
تامین قضایی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
law agent
U
نماینده قضایی
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
quasi judicial
U
شبه قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
law court
U
دادگاه قضایی
precedents
U
رویه قضایی
judicature
U
حوزه قضایی
presumption juris tantum
U
اماره قضایی
litigation
U
دعوی قضایی
stressing
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
mysticism
U
توجیه مسائل سیاسی به مدد الهام واشراق عرفان
cogo
U
یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
computer literacy
U
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
pornography
U
نقاشی یانوشته خارج ازاخلاق درباره مسائل جنسی
stress
U
یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
concert of europe
U
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
extrajudicial
U
خارج ازصلاحیت قضایی
sub judice
U
بدون تصمیم قضایی
district attorneys
U
بازپرس بخش قضایی
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
district attorney
U
بازپرس بخش قضایی
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
legal advice
U
مشورت یا نظر قضایی
econometrics
U
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
reins
U
کلیه ها
kidney
U
کلیه
kidneys
U
کلیه
all-
U
کلیه
all
U
کلیه
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
rogatory letters
U
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
renal gravel
U
حصات کلیه
paranephric
U
مجاور کلیه
all men
U
کلیه مردم
renal gravel
U
ریک کلیه
nephralgia
U
قولنج کلیه
entireforce
U
کلیه نیرو
all arms
U
کلیه نیروها
all hands
U
کلیه پرسنل
entireforce
U
کلیه قوا
renal calculus
U
ریگ کلیه
nephroptosis
U
کلیه متحرک
floating kidney
U
کلیه متحرک
reniform
U
شبیه کلیه
renal
U
وابسته به کلیه ها
reniform
U
کلیه مانند
sokeman
U
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadres
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict
U
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
tenantary
U
کلیه مستاجرین یک ملک
azoth
U
علاج کلیه دردها
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
reins
U
محل کلیه در بدن
paranephros
U
غده روی کلیه
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
the t. population
U
کلیه جمعیت همه مردم
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
the total population
U
تمامی نفوس کلیه جمعیت
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
algol
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
confidence
U
اعتقاد
unbelieving
U
بی اعتقاد
belief
U
اعتقاد
faith
U
اعتقاد
confidences
U
اعتقاد
believing
U
با اعتقاد
faiths
U
اعتقاد
misbeliever
U
بی اعتقاد
credence
U
اعتقاد
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
adrenocortical
U
وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
flora
U
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
nephrosis
U
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
credit
U
اعتقاد کردن
misbelieve
U
بی اعتقاد شدن
convictions
U
اعتقاد راسخ
fetishism
U
اعتقاد به طلسم
credibly
U
از روی اعتقاد
creationism
U
اعتقاد به افرینش
credits
U
اعتقاد کردن
ism
U
اعتقاد رویه
crediting
U
اعتقاد کردن
credited
U
اعتقاد کردن
trusts
U
اعتقاد اعتبار
trusted
U
اعتقاد اعتبار
theism
U
اعتقاد بخدا
conviction
U
اعتقاد راسخ
misbelief
U
اعتقاد خطا
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
demonism
U
اعتقاد بدیو
fairyism
U
اعتقاد به جن و پری
determinism
U
اعتقاد به جبر
evolutionism
U
اعتقاد به تکامل
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
hylicism
U
اعتقاد به مادیات
trust
U
اعتقاد اعتبار
anomie
U
اعتقاد به بی نظمی
anomy
U
اعتقاد به بی نظمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com