Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
pan cosmism
U
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
arianism
U
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
modalism
U
اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
animism
U
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
infusionism
U
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
catamarans
U
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
catamaran
U
نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
working section
U
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
comprehensive
U
بسیط
incomposite
U
بسیط
simplest
U
بسیط
simpler
U
بسیط
simple
U
بسیط
largest
U
سترگ بسیط
larger
U
سترگ بسیط
elements
U
جسم بسیط
element
U
جسم بسیط
large
U
سترگ بسیط
extensive
U
بسیط کشیده
morpheme
U
بسیط کلمه واژک
world
U
گیتی
worlds
U
گیتی
this earthly round
U
گیتی
universe
U
گیتی
non metal
U
جسم بسیط غیر فلزی
sulphuret
U
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
cosmography
U
شرح گیتی
demography
U
امارمردم گیتی
cosmolatry
U
گیتی پرستی
cosmos
U
گیتی ونظام ان
cosmography
U
گیتی شناسی
muriate
U
ترکیب کلورید با جسم بسیط دیگر
cosmogeny
U
پیدایش و تکامل گیتی
The seven wonders of the world.
U
هفت عجایب گیتی
cosmology
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmologies
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmism
U
فلسفه تکامل گیتی
quaternary
U
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
since
U
نظر باینکه
as regards
U
نظر باینکه
as respects
U
نظر باینکه
cosmological
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmologic
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmographical
U
مربوط به شرح گیتی یاجهان
cosmographic
U
مربوط بشرح گیتی یاجهان
cosmogonal
U
مربوط باصول افرینش گیتی
as
U
نظر باینکه در نتیجه
octad
U
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
minimalist
U
باینکه تقاضاهایش براورده شود
iam inclined to think
U
متمایلم باینکه خیال کنم
psilanthropism
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy
U
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
circumavigator
U
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
casework
U
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
geocentric
U
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
monopsychism
U
عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
restorationism
U
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
monogenism
U
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
kinetic theory of heat
U
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
unprofitable servants
U
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
anthropocentric
U
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
restorationist
U
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
metagnosticism
U
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
confidence
U
اعتقاد
misbeliever
U
بی اعتقاد
credence
U
اعتقاد
believing
U
با اعتقاد
faiths
U
اعتقاد
confidences
U
اعتقاد
unbelieving
U
بی اعتقاد
belief
U
اعتقاد
faith
U
اعتقاد
trusts
U
اعتقاد اعتبار
credibly
U
از روی اعتقاد
hylicism
U
اعتقاد به مادیات
crediting
U
اعتقاد کردن
theism
U
اعتقاد بخدا
credit
U
اعتقاد کردن
creationism
U
اعتقاد به افرینش
credited
U
اعتقاد کردن
demonism
U
اعتقاد بدیو
trust
U
اعتقاد اعتبار
trusted
U
اعتقاد اعتبار
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
trinitarianism
U
اعتقاد به تثلیت
anomie
U
اعتقاد به بی نظمی
credits
U
اعتقاد کردن
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
fairyism
U
اعتقاد به جن و پری
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
determinism
U
اعتقاد به جبر
evolutionism
U
اعتقاد به تکامل
convictions
U
اعتقاد راسخ
misbelief
U
اعتقاد خطا
ism
U
اعتقاد رویه
misbelieve
U
بی اعتقاد شدن
fetishism
U
اعتقاد به طلسم
anomy
U
اعتقاد به بی نظمی
conviction
U
اعتقاد راسخ
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
theodicy
U
اعتقاد بعدالت خدایی
unbelievin
U
بی اعتقاد دیر باور
denominationalism
U
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
unbelievers
U
بی اعتقاد دیر باور
misbelieve
U
اعتقاد خطا پیداکردن
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
nicene creed
U
اعتقاد نامه نیسن
immortalism
U
اعتقاد به ماندگاری روح
unbeliever
U
بی اعتقاد دیر باور
to put
[place]
credence in something
U
به چیزی اعتقاد کردن
to give credence to something
U
به چیزی اعتقاد کردن
article of faith
U
اعتقاد و عقیده باطنی
vitalism
U
اعتقاد به اصالت حیات
vampirism
U
اعتقاد بوجود vampire
to believe in something
U
به چیزی اعتقاد داشتن
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
monism
U
اعتقاد وحدت خدا
to believe in ghosts
U
اعتقاد داشتن به ارواح
salvationism
U
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
disbelieving
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieve
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
disbelieves
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
immaterialism
U
عدم اعتقاد به ماده تجرد
disbelieved
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
casualism
U
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
born-again
U
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
sabbatarianism
U
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
hylotheism
U
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
tritheism
U
سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
traditionalism
U
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
infallibilism
U
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
activism
U
اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
sacramentalism
U
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
tyrannicide
U
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
hylotheism
U
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
futurism
U
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
ultramontanism
U
سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
animalism
U
نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
paved ford
U
گدار ساخته
prefabricate
U
پیش ساخته
haniwork
U
دست ساخته
ruled surface
U
سطح خط ساخته
makable
U
ساخته شدنی
officinal
U
ساخته واماده
hand made
U
ساخته دست
it is made
U
ساخته میشود
irowork
U
اهن ساخته
precast
U
پیش ساخته
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
pucka
U
ساخته شده
manufactured head
U
سر ساخته شده
fecit
U
ساخته است
self constituted
U
خود ساخته
self-made
U
خود ساخته
prefabs
U
پیش ساخته
self made
U
خود ساخته
immature
U
نیم ساخته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com