Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assignable credit
U
اعتبار قابل انتقال
transferable credit
U
اعتبار قابل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
credit transfers
U
انتقال اعتبار
credit transfer
U
انتقال اعتبار
ervolving credit
U
اعتبار قابل تجدید
revocable credit
U
اعتبار قابل برگشت
revolving credit
U
اعتبار قابل تجدید
credit available
U
اعتبار قابل استفاده
revocable letter of credit
U
اعتبار قابل برگشت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
credible
<adj.>
U
قابل اعتبار
[معتبر]
[اقتصاد]
irrevocable credit
U
اعتبار غیر قابل برگشت
confirmed irrevocable credit
U
اعتبار غیر قابل برگشت تائیدشده
acceptance credit
U
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
negotiating
U
قابل انتقال
descendible
U
قابل انتقال
removable
U
قابل انتقال
demountable
U
قابل انتقال
negotiated
U
قابل انتقال
portable
U
قابل انتقال
alienable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل انتقال
negotiate
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
conductible
U
قابل انتقال
open cheque
U
چک قابل انتقال
negotiable
U
قابل انتقال
conveyable
U
قابل انتقال
transmissive
U
قابل انتقال
transmissable rights
U
حقوق قابل انتقال
transferable credit
U
اعتباراسنادی قابل انتقال
built in
U
غیر قابل انتقال
irremovable
U
غیر قابل انتقال
portable program
U
برنامه قابل انتقال
shiftable
U
قابل تعویض یا انتقال
negotiable instrument
U
سند قابل انتقال
negotiable papers
U
اوراق قابل انتقال
non transferable
U
غیر قابل انتقال
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transferable commercial instrument
U
اوراق تجارتی قابل انتقال
inheritable
U
میراث بردنی قابل انتقال
removable mass storage
U
انباره انبوه قابل انتقال
inalienably
U
بطور غیر قابل انتقال
movable support
U
تکیه گاه قابل انتقال
transferable securities
U
اوراق بهادار قابل انتقال
commercial paper
U
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
removable storage media
U
رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating
U
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
authentication
U
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
movable dam
U
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
relocatable
U
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
overdrafts
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
U
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
ether
U
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
demodulator
U
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
craft revolving fund
U
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
advance
U
اعتبار
appropriation symbol
U
کد اعتبار
validation
U
اعتبار
credit line
U
حد اعتبار
credits
U
اعتبار
reputability
U
اعتبار
credibility
U
اعتبار
prestigious
U
با اعتبار
line of cerdit
U
خط اعتبار
authenticity
U
اعتبار
advancing
U
اعتبار
creditless
U
بی اعتبار
void
U
بی اعتبار
credit
U
اعتبار
creditability
U
اعتبار
credited
U
اعتبار
crediting
U
اعتبار
advances
U
اعتبار
invalid
U
: بی اعتبار
estimate
U
اعتبار
estimated
U
اعتبار
estimates
U
اعتبار
entitlements
U
اعتبار
entitlement
U
اعتبار
estimating
U
اعتبار
value
U
اعتبار
fund
U
اعتبار
standing
U
اعتبار
funded
U
اعتبار
valuing
U
اعتبار
values
U
اعتبار
validity
U
اعتبار
prestige
U
اعتبار
invalids
U
: بی اعتبار
importance
U
اعتبار
esteem
U
اعتبار
influenced
U
اعتبار
budgeted
U
اعتبار
reputations
U
اعتبار
budget
U
اعتبار
reputation
U
اعتبار
influence
U
اعتبار
influences
U
اعتبار
budgets
U
اعتبار
influencing
U
اعتبار
funded
U
اعتبار مالی
credit sale
U
اعتبار در معامله
credited
U
اعتبار مالی
fund
U
اعتبار مالی
reliableness
U
اعتبار موثقیت
creditably
U
از روی اعتبار
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
insecure
U
بی اعتبار متزلزل
credits
U
اعتبار مالی
credit
U
اعتبار مالی
cross validation
U
وارسی اعتبار
crediting
U
اعتبار مالی
revolving credit
U
اعتبار گردان
imprest fund
U
اعتبار مساعده
l/c
U
اعتبار نامه
letter of credit
U
ورقه اعتبار
letter of credit
U
اعتبار اسنادی
letter of credit
U
برگه اعتبار
cumulative credit
U
اعتبار تراکمی
expenditure credit
U
اعتبار هزینه
expenditure credit
U
اعتبار مصرف
item validity
U
اعتبار پرسش
external validity
U
اعتبار برونی
issuing of the credit
U
افتتاح اعتبار
in force
U
دارای اعتبار
bad
U
ناصحیح بی اعتبار
factoring of credit
U
عاملیت اعتبار
factoring of credit
U
نمایندگی اعتبار
factorial validity
U
اعتبار عاملی
face validity
U
اعتبار صوری
issuance credit
U
افتتاح اعتبار
issue a credit
U
افتتاح اعتبار
line of cerdit
U
میزان اعتبار
ex post
U
به اعتبار گذشته
military funds
U
اعتبار نظامی
open credit
U
اعتبار نامحدود
differential validity
U
اعتبار افتراقی
counter credit
U
اعتبار متقابل
discriminant validity
U
اعتبار افتراقی
on trust
U
بر مبنای اعتبار
on tick
U
روی اعتبار
ervolving credit
U
اعتبار گردان
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
authority
U
اجازه اعتبار
documentary credit
U
اعتبار اسنادی
rehabilitation
U
اعاده اعتبار
committment
U
تامین اعتبار
budget credit
U
اعتبار بودجه
bridging leon
U
اعتبار موقت
validity
U
صحت اعتبار
trusts
U
اعتقاد اعتبار
trusted
U
اعتقاد اعتبار
trust
U
اعتقاد اعتبار
blank credit
U
اعتبار نامحدود
expired
U
بدون اعتبار
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
countervailing credit
U
اعتبار اتکائی
countervailing credit
U
اعتبار متقابل
convergent validity
U
اعتبار همگرا
content validity
U
اعتبار محتوا
consumption credit
U
اعتبار مصرفی
construct validity
U
اعتبار سازه
consensual validity
U
اعتبار وفاقی
invalidity
U
عدم اعتبار
validity criterion
U
ملاک اعتبار
validity coefficient
U
ضریب اعتبار
under the credit
U
تحت اعتبار
validity check
U
بررسی اعتبار
validation of a hypothesis
U
اعتبار یک فرضیه
validation of a model
U
اعتبار یک الگو
validity index
U
شاخص اعتبار
void result
U
نتیجه بی اعتبار
bank credit
U
اعتبار بانکی
back to back credit
U
اعتبار اتکایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com