Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
avouch
U
اقرار کردن اطمینان دادن
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
assure
U
اطمینان دادن
assuring
U
اطمینان دادن
assures
U
اطمینان دادن
play up
U
اطمینان دادن به
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
emphasises
U
تایید کردن
gracing
U
تایید کردن
corroborating
U
تایید کردن
corroborates
U
تایید کردن
corroborated
U
تایید کردن
graces
U
تایید کردن
grace
U
تایید کردن
corroborate
U
تایید کردن
graced
U
تایید کردن
emphasize
U
تایید کردن
approving
U
تایید کردن
approves
U
تایید کردن
approve
U
تایید کردن
vertify
U
تایید کردن
ratified
U
تایید کردن
ratifies
U
تایید کردن
ratify
U
تایید کردن
ratifying
U
تایید کردن
confirms
U
تایید کردن
emphasizes
U
تایید کردن
emphasized
U
تایید کردن
supporting
U
تایید کردن
emphasising
U
تایید کردن
emphasizing
U
تایید کردن
emphasised
U
تایید کردن
confirm
U
تایید کردن
support
U
تایید کردن
acknowledging
U
تایید کردن
acknowledges
U
تایید کردن
acknowledge
U
تایید کردن
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
support
U
تایید کردن نگهداری
validates
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validate
U
تایید اعتبار قانونی کردن
validating
U
تایید اعتبار قانونی کردن
accredit
U
اطمینان کردن
accrediting
U
اطمینان کردن
confides
U
اطمینان کردن
confided
U
اطمینان کردن
accredits
U
اطمینان کردن
confide
U
اطمینان کردن
avouch
U
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
support
U
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
someone to rely on
U
به کسی اطمینان کردن
[اتکا کردن]
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sail in
U
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
reliability
U
اطمینان قابلیت اطمینان
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
approving
U
تصدیق کردن تایید کردن
approves
U
تصدیق کردن تایید کردن
seconded
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
approve
U
تصدیق کردن تایید کردن
upholds
U
تقویت کردن تایید کردن
seconds
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
uphold
U
تقویت کردن تایید کردن
second
U
پشتیبانی کردن تایید کردن
to give a knee to
U
حمایت کردن تایید کردن
self-
U
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
certification
U
تایید
allegations
U
تایید
confirmation
U
تایید
approval
U
تایید
corroboration
U
تایید
verification
U
تایید
graced
U
تایید
allegation
U
تایید
grace
U
تایید
acknowledgement
U
تایید
acknowledgements
U
تایید
acknowledgments
U
تایید
graces
U
تایید
gracing
U
تایید
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
endorsements
U
موافقت تایید
confirmative
U
تایید کننده
confirmer
U
تایید کننده
insusceptible
U
تایید ناپذیر
seconder
U
تایید کننده
corroborant
U
تایید کننده
corrobrant
U
تایید کننده
support
U
تقویت تایید
unaudited
<adj.>
U
تایید نشده
unchecked
<adj.>
U
تایید نشده
unevaluated
<adj.>
U
تایید نشده
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
unexamined
<adj.>
U
تایید نشده
price support
U
تایید قیمت
corroborator
U
تایید کننده
validity
U
تایید تصدیق
social approval
U
تایید اجتماعی
confirmed
U
تایید شده
certifiable
U
قابل تایید
endorsement
U
موافقت تایید
acknowledgement of order
تایید سفارش
confirmor
U
تایید کننده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
تایید شده
approvingly
U
به تایید رسیده
approvingly
U
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
U
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
به تایید رسیده
approved
U
تایید شده
approved bank
U
بانک تایید شده
confirmed location
U
موضع تایید شده
self sustained
U
تایید شده نفس
quality control approval
U
تایید کنترل کیفیت
assertion
U
تایید ادعا افهارنامه
verifiable
U
قابل تصدیق تایید
confirmation
U
تایید ازاطلاعات رسیده
approved circuit
U
مدار تایید شده
confirmable
U
قابل تایید وتصدیق
validation
U
تایید معتبر سازی
Thank you for the confirmation of your request!
U
از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
confirmed by documents
<adj.>
U
تایید شده توسط اسناد
unconfirmed letter of credit
U
اعتبار اسنادی تایید نشده
confirmed letter of credit
U
اعتبار اسنادی تایید شده
confirmed location
U
محل تایید شده دشمن
authenticator
U
تایید کننده اعتبار اسناد
surety
U
اطمینان
sureties
U
اطمینان
certainties
U
اطمینان
certes
U
اطمینان
security
U
اطمینان
fideism
U
اطمینان
confidence
U
اطمینان
confidences
U
اطمینان
confidence limit
U
حد اطمینان
assurances
U
اطمینان
certainty
U
اطمینان
trust
U
اطمینان
trustingly
U
با اطمینان
instable
U
بی اطمینان
trusts
U
اطمینان
assuredness
U
اطمینان
trusted
U
اطمینان
affiance
U
اطمینان
safety
U
اطمینان
assurance
U
اطمینان
certitude
U
اطمینان
daclare
U
تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative
U
تایید کننده- موید- تقویت امیز
safety fuse
U
فیوز اطمینان
failure safety
U
قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
safety lamp
U
چراغ اطمینان
confidence interval
U
فاصله اطمینان
confidence limits
U
حدود اطمینان
cretain
U
تاحدی اطمینان
interval confidence
U
فاصله اطمینان
safety belt
U
کمربند اطمینان
uncertainties
U
عدم اطمینان
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety plug
U
پولک اطمینان
sicker
U
قابل اطمینان
bleeder valve
U
شیر اطمینان
dependability
U
قابلیت اطمینان
reassurance
U
اطمینان مجدد
confidence coefficicent
U
ضریب اطمینان
limits of confidence
U
حدود اطمینان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com