Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marketing intelligence
U
اطلاعات بازاریابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marketing
U
بازاریابی
marketing
U
بازاریابی و فروش
marketing
U
بازاریابی و توزیع
marketing cost
U
هزینه بازاریابی
canvassed
U
بازاریابی کردن
sales and marketing
[marketing]
U
فروش و بازاریابی
marketing consultant
U
مشاور بازاریابی
canvassing
U
بازاریابی کردن
canvasses
U
بازاریابی کردن
canvass
U
بازاریابی کردن
marketing channals
U
کانالهای بازاریابی
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
counterintelligence
U
ضد اطلاعات
data
U
اطلاعات
witting
U
اطلاعات
intelligence
U
اطلاعات
[pieces of]
information
U
اطلاعات
information
U
اطلاعات
logistical data
U
اطلاعات لجستیکی
ir
U
بازیابی اطلاعات
essential elements of information
U
عناصراصلی اطلاعات
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
information
U
مفروضات اطلاعات
military intelligence
U
اطلاعات نظامی
ministry of information
U
وزارت اطلاعات
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
meteorological data
U
اطلاعات هواسنجی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
information center
U
مرکز اطلاعات
intelligence department
U
اداره اطلاعات
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
intelligence service
U
اداره اطلاعات
intelligence service
U
قسمت اطلاعات
data item
U
جزئیات اطلاعات
data input
U
اطلاعات ورودی
information unit
U
واحد اطلاعات
information transmission
U
انتقال اطلاعات
information theory
U
نظریه اطلاعات
information system
U
سیستم اطلاعات
information bureau
U
دفتر اطلاعات
information service
U
خدمات اطلاعات
information science
U
علم اطلاعات
information revolution
U
تحول اطلاعات
information retrieval
U
بازیابی اطلاعات
data communication
U
انتقال اطلاعات
data element
U
جزئیات اطلاعات
data element
U
عناصر اطلاعات
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
information processing
U
پردازش اطلاعات
input information
U
اطلاعات اولیه
input information
U
اطلاعات ورودی
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
intelligence journal
U
دفتریادداشت اطلاعات
defense information
U
اطلاعات دفاعی
information source
U
منبع اطلاعات
defense information
U
اطلاعات نظامی
filter center
U
مرکزتوزیع اطلاعات
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
data base
U
مبنای اطلاعات
intelligence annex
U
پیوست اطلاعات
instruction pipeline
U
کانال اطلاعات
inquiry office
U
دفتر اطلاعات
financial data
U
اطلاعات مالی
flow of information
U
گردش اطلاعات
genetic information
U
اطلاعات وراثتی
information explosion
U
انفجار اطلاعات
pemican
U
اطلاعات خلاصه
data processing
U
تهیه اطلاعات
false information
U
اطلاعات نادرست
information sheet
U
برگه اطلاعات
handout
U
برگه اطلاعات
secrets
U
اطلاعات سری
secret
U
اطلاعات سری
information office
U
دفتر اطلاعات
information desk
U
میز اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
U
حفظ اطلاعات
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
data processing
U
پرورش اطلاعات
leakage of information
U
نشت اطلاعات
dissemination
U
پخش اطلاعات
data processing
U
امایش اطلاعات
communication
U
عبور اطلاعات
Ministry of Information .
U
وزارت اطلاعات
wrong information
U
اطلاعات نادرست
records available
U
اطلاعات موجود
perfect information
U
اطلاعات کامل
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
معاونت اطلاعات
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
budget data
U
اطلاعات بودجه
basic data
U
اطلاعات اولیه
public information
U
اطلاعات عمومی
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
disinformation
U
اطلاعات دورغ
info
U
مخفف اطلاعات
data bank
U
بانک اطلاعات
pemmican
U
اطلاعات خلاصه
data banks
U
بانک اطلاعات
spial officer
U
افسرتجسس و اطلاعات
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
stationary information
U
اطلاعات لایتغیر
technical data
U
اطلاعات فنی
spial
U
کسب اطلاعات
batch
U
مین اطلاعات سفید
dolly
U
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
data item
U
موارد ذکرشده در اطلاعات
thesauruses
U
قاموس مجموعه اطلاعات
direct access
U
دسترسی مستقیم به اطلاعات
display
U
نشان دادن اطلاعات
columnar
U
نمایش اطلاعات درستون ها
departmental intelligence
U
اطلاعات وزارت خانهای
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
displayed
U
نشان دادن اطلاعات
displaying
U
نشان دادن اطلاعات
charge coupled device
U
حافظه با اطلاعات چرخان
displays
U
نشان دادن اطلاعات
communicates
U
انتقال اطلاعات به کسی
thesaurus
U
قاموس مجموعه اطلاعات
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
informative
U
حاوی اطلاعات مفید
computer information system
U
سیستم اطلاعات کامپیوتری
tout
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
communicated
U
انتقال اطلاعات به کسی
touted
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
almanacs
U
نشریهء اطلاعات عمومی
dollies
U
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
ana
U
منتخبات اطلاعات سودمند
input
U
داده ها اطلاعات ورودی
inputted
U
داده ها اطلاعات ورودی
communicate
U
انتقال اطلاعات به کسی
batches
U
مین اطلاعات سفید
data card
U
کارت اطلاعات کامپیوتری
almanac
U
نشریهء اطلاعات عمومی
almanacks
U
نشریهء اطلاعات عمومی
advisory area
U
منطقه زیرپوشش اطلاعات
data card
U
کارت ثبت اطلاعات
tipsters
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
pick someone's brains
<idiom>
U
اطلاعات دقیق به کسی
point of sale terminal
U
ترمینال فروش اطلاعات
spacial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
pieces of information
U
چندها تکه اطلاعات
vector data aggregate
U
بردار اطلاعات مجتمع
target indications
U
اطلاعات مربوط به هدف
personal data sheet
U
برگه اطلاعات فردی
overprint
U
فهرنویسی کردن اطلاعات
overlap tell
U
پوشش رله اطلاعات
office information system
U
سیستم اطلاعات اداری
norton si
U
اطلاعات سیستم نورتن
non volatile
U
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
debrief
U
اطلاعات کسب کردن
random access
U
دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
sciolistic
U
دارای اطلاعات سطحی
(not) know the first thing about something
<idiom>
U
اطلاعات جزئی داشتن
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
spatial information
U
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
survey
U
جمع اوری اطلاعات
surveyed
U
جمع اوری اطلاعات
surveys
U
جمع اوری اطلاعات
a few scraps of information
U
یک خرده اطلاعات
[ناکافی]
target information center
U
مرکز اطلاعات هدف
Where is the information desk?
U
میز اطلاعات کجاست؟
oral information
U
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
debriefed
U
اطلاعات کسب کردن
management information system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
information processing center
U
مرکز پردازش اطلاعات
information processing carriculum
U
دوره پردازش اطلاعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com