Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ward
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
wards
U
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staging
U
اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
hospitalization
U
دربیمارستان بستری دوره بستری شدن
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
ground plan
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plans
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
under interdiction
U
محجور
incapable
U
محجور
insolvent
U
محجور
non compos mentis
U
محجور
sui juris
U
غیر محجور
ward
U
محجور حفافت بخش
wards
U
محجور حفافت بخش
incapacitating
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitates
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitated
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitate
U
ناتوان ساختن محجور کردن
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
compartment marking
U
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
sick call
U
صف بیماران
medical evacuation
U
تخلیه بیماران
sick list
U
صورت بیماران
clearing station
U
پست تخلیه بیماران
lazaretto
U
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
diet kitchen
U
اشپزخانه بیماران فقیر
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
lazaret
U
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
air movement of patients
U
ترابری هوایی بیماران
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
hospitalization
U
بستری
on ones back
U
بستری
bedridden
U
بستری
laid up in bed
U
بستری
bedfast
U
بستری
confined
U
بستری
bedrid
U
بستری
evacuees
U
بیماران تخلیه شده پزشکی
air movement of patients
U
ترابری بیماران از طریق هوا
evacuee
U
بیماران تخلیه شده پزشکی
hospitalizing
U
بستری کردن
shut in
U
مریض بستری
admit
بستری کردن
compulsory hospitalization
U
بستری اجباری
hospitalises
U
بستری کردن
hospitalising
U
بستری کردن
hospitalised
U
بستری کردن
hospitalize
U
بستری کردن
hospitalized
U
بستری کردن
inpatient
U
مریض بستری
laid up
<idiom>
U
بستری دررختخواب
confinement
U
زایمان بستری
hospitalization
U
بستری کردن
hospitalization
U
بستری شدن
hospitalizes
U
بستری کردن
inpatient
U
بیمار بستری
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
admission
U
اجازه بستری
[در بیمارستان]
commitments
U
بستری کردن اجباری
commitment
U
بستری کردن اجباری
hospitalized prisoners
U
زندانیان بستری در بیمارستان
bedpans
U
لگن بیمار بستری
bedpan
U
لگن بیمار بستری
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
hospitaler
U
فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
litters
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter
U
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
night light
U
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
sills
U
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
sill
U
گسله بستری دارای استانه یاپایه نمودن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
admitting
U
بستری کردن پذیرفتن تصدیق کردن
admits
U
بستری کردن پذیرفتن تصدیق کردن
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
chambers
U
اطاق
floors
U
کف اطاق
floored
U
کف اطاق
house room
U
اطاق
office
U
اطاق
ground
[British]
[floor]
U
کف اطاق
floor
U
کف اطاق
roommate
U
هم اطاق
rooms
U
اطاق
room
U
اطاق
floor
U
کف اطاق
chums
U
هم اطاق
chamber
U
اطاق
chum
U
هم اطاق
roommates
U
هم اطاق
offices
U
اطاق
living rooms
U
اطاق نشیمن
waiting room
U
اطاق انتظار
parlours
U
اطاق پذیرایی
parlors
U
اطاق پذیرایی
parlour
U
اطاق پذیرایی
parlors
U
اطاق نشیمن
auto body
U
اطاق اتومبیل
bed room
U
اطاق خواب
automobile body
U
اطاق اتومبیل
parlour
U
اطاق نشیمن
wardership
U
اطاق زندانبان
wardroom
U
اطاق افسران
parlours
U
اطاق نشیمن
galleries
U
اطاق موزه
gallery
U
اطاق موزه
centres
U
داربست اطاق
cock loft
U
اطاق زیرشیروانی
combat information center
U
اطاق عملیات
combustion chamber
U
اطاق انفجار
combustion chamber
U
اطاق خرج
chamber
U
اطاق خرج
chambers
U
اطاق خرج
damp room
U
اطاق نمناک
dining rooms
U
اطاق نهارخوری
wheelhouses
U
اطاق سکان
coding room
U
اطاق رمز
wheelhouse
U
اطاق سکان
buffer chamber
U
اطاق خرج
camarilla
U
اطاق کوچک
carbody
U
اطاق اتومبیل
cargo compartment
U
اطاق بار
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق تجارت
chambered
U
اطاق دار
cleaning room
U
اطاق شستشو
cloak room
U
اطاق رختکن
triclinium
U
اطاق نهارخوری
ante-rooms
U
اطاق انتظار
operating rooms
U
اطاق عمل
range house
U
اطاق انبارمیدان
picture gallery
U
اطاق نقاشی
clearing houses
U
اطاق پایاپای
clearing house
U
اطاق پایاپای
cabin
U
اطاق کوچک
cabins
U
اطاق کوچک
lavatories
U
اطاق دستشویی
lavatory
U
اطاق دستشویی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
guest chamber
U
اطاق مهمان
guest room
U
اطاق مهمان
reaction chamber
U
اطاق واکنش
ready room
U
اطاق توجیه
room no
U
اطاق شماره 3
operating room
U
اطاق عمل
roundhouse
U
اطاق عقبی
attic
U
اطاق زیرسقف
attics
U
اطاق زیرسقف
garret
U
اطاق زیرشیروانی
garrets
U
اطاق زیرشیروانی
antechamber
U
اطاق کفش کن
room lighting
U
روشنایی اطاق
car
U
اطاق اسانسور
cars
U
اطاق اسانسور
antechambers
U
اطاق کفش کن
snuggery
U
اطاق خلوت
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
flooring
U
فرش کف اطاق
palor
U
اطاق پذیرایی
schoolrooms
U
اطاق درس
schoolroom
U
اطاق درس
palor
U
اطاق نشیمن
office
U
اطاق دفتر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com