English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
palor U اطاق برای گفتگو خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locutory U تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
to negotiate for something U گفتگو و معامله کردن برای چیزی
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
introduces U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced U شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
jardiniere U جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
sculleries U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
footwarmer U فرف اب گرم که در اطاق راه اهن برای گرم کردن پامیگذارند
compartment marking U سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
negotiations U گفتگو ها
negotiations U گفتگو
converse U گفتگو
colloquies U گفتگو
conversation U گفتگو
negotiation U گفتگو
talks U گفتگو
talked U گفتگو
talk U گفتگو
chitchat U گفتگو
indisputable U بی گفتگو
colloquy U گفتگو
negotiation U گفتگو ها
conversed U گفتگو
converses U گفتگو
chit chat U گفتگو
chit-chat U گفتگو
tractarian U گفتگو
parle U گفتگو
conversations U گفتگو
discussion U گفتگو
dialog U گفتگو
parlance U گفتگو
conversing U گفتگو
discussions U گفتگو
dialogue U گفتگو صحبت
to make overtures U گفتگو اغازکردن
interlocutress U طرف گفتگو
negotiated U گفتگو کردن
negotiating U گفتگو کردن
negotiates U گفتگو کردن
negotiate U گفتگو کردن
intertalk U گفتگو کردن
to talk [to] U گفتگو کردن [با]
speak U گفتگو کردن
speaks U گفتگو کردن
debate U گفتگو کردن
discuss U گفتگو کردن
discussion U گفتگو منافره
discussions U گفتگو منافره
tractate U بحث گفتگو
monology U گفتگو باخود
conference U گفتگو مذاکره
out of one's shell <idiom> U گفتگو دوستانه
debatable U قابل گفتگو
conferences U گفتگو مذاکره
dialogues U گفتگو صحبت
upsetting conversation U گفتگو ناراحت کننده
to toughen one's tone U در گفتگو سخت شدن
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
soliloquize U باخود گفتگو کردن
lambency U ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
mimed U تقلید نمایش بدون گفتگو
miming U تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald U گفتگو درباره وضع کسب
interlocutress U زنی که طرف گفتگو باشد
to have an i. with any one U باکسی دیدار و گفتگو کردن
treater U مذاکره کننده طرف گفتگو
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
mimes U تقلید نمایش بدون گفتگو
mime U تقلید نمایش بدون گفتگو
collogue U توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
commune U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to off negotiations U اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] U گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
soliloquy U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquies U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
personal U خصوصی
off the record <idiom> U خصوصی
private U خصوصی
private line U خط خصوصی
subrosa U خصوصی
informal U خصوصی
jackes U خصوصی
necessary house U خصوصی
privates U خصوصی
photomagnetism U شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
private detective U کاراگاه خصوصی
extra tuition U تدریس خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
party lines U خط خصوصی تلفن
private tuition U تدریس خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
praivate ownership U مالکیت خصوصی
tutored U معلم خصوصی
private U اختصاصی خصوصی
closet U گنجه خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
party line U خط خصوصی تلفن
privates U اختصاصی خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
relator U مدعی خصوصی
private deed U سند خصوصی
relator U شاکی خصوصی
private enterprises U موسسات خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
closets U گنجه خصوصی
closeting U گنجه خصوصی
in petto U بطور خصوصی
private company U شرکت خصوصی
apsidiole U نیایشگاه خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
camarin U نیایشگاه خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
privately U بطور خصوصی
private sector U بخش خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
closeted U گنجه خصوصی
Citizens' Band U باند خصوصی
private eyes U کارآگاه خصوصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
caskets U نامه خصوصی
casket U نامه خصوصی
privatised U خصوصی کردن
privatises U خصوصی کردن
personal U منقول خصوصی
privately leased line U خط اجارهای خصوصی
passkey U کلید خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
paticular U خصوصی بابت
pillow talk U حرفهای خصوصی
subjective U فاعلی خصوصی
private eye U کارآگاه خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
proprietary company U شرکت خصوصی
tutors U معلم خصوصی
special relativity U نسبیت خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
privy U خصوصی محرمانه
tutor U معلم خصوصی
backstage U محرمانه خصوصی
privatizing U خصوصی کردن
privatizes U خصوصی کردن
semiprivate U نیمه خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
privatising U خصوصی کردن
privatization U خصوصی کردن
off the record U محرمانه و خصوصی
privatize U خصوصی کردن
privatized U خصوصی کردن
aeromedicine U قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
to be privately insured U بیمه خصوصی داشتن
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
tutorial U درس خصوصی دادن به
pbx U تبادل انشعاب خصوصی
tutorials U درس خصوصی دادن به
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
tutors U درس خصوصی دادن به
jurists U متخصص حقوق خصوصی
jurist U متخصص حقوق خصوصی
tutor U درس خصوصی دادن به
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
tutored U درس خصوصی دادن به
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
curtain lecture U صحبتهای خصوصی زن وشوهر
backsides U عقب هر چیزی خصوصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com