Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
principle of criminal procedure
U
اصول محاکمات جزائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principle of civil litigation
U
اصول محاکمات مدنی
civil procedure
U
اصول محاکمات حقوقی
code of procedure
U
قانون اصول محاکمات
the low of criminal procedure
U
قانون اصول محاکمات جزایی
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
tribunal
U
دیوان محاکمات
tribunals
U
دیوان محاکمات
summary jurisdictions
U
محاکمات اختصاری
criminals
U
جزائی
criminal
U
جزائی
sanitize
U
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
criminal liability
U
مسئوولیت جزائی
criminal damage
U
تخریب جزائی
criminal allegation
U
تهمت جزائی
penally
U
از نظر جزائی
criminal proceedings
U
دادرسی جزائی
crown law
U
قانون جزائی
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
swindling
U
تدلیس جزائی کلاهبرداری
punitory
U
جزائی سیاست امیز
criminal record
U
سوء پیشینه جزائی
presumption of innocence
U
فرض برائت درامور جزائی
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
frauds
U
تدلیس جزائی تدلیس مدنی
fraud
U
تدلیس جزائی تدلیس مدنی
root
U
اصول
ism
U
اصول
principles
U
اصول
roots
U
اصول
ism
U
: اصول
tenet
U
اصول
teaching
U
اصول
nitty-gritty
U
اصول
teachings
U
اصول
doctrines
U
اصول
technic
U
اصول
doctrine
U
اصول
technics
U
اصول فنی
chung shin
U
اصول تکواندو
methodology
U
علم اصول
politics
U
اصول سیاسی
abolitionist
U
اصول بردگی
accounting principles
U
اصول حسابداری
banking principles
U
اصول بانکداری
methodologies
U
علم اصول
constitutionalism
U
اصول مشروطیت
copernician system
U
اصول کپرنیک
principles of religion
U
اصول مذهب
nazism
U
اصول نازی
prineipal parts
U
اصول فعل
naziism
U
اصول نازی
mutualism
U
اصول همکاری
mormonism
U
اصول mormon ها
monopolosm
U
اصول انحصار
rational principle
U
اصول عقلیه
monopolism
U
اصول انحصار
neodoxy
U
اصول نوین
relativity principles
U
اصول نسبیت
general principles
U
اصول کلی
economic principles
U
اصول اقتصادی
denial measures
U
اصول ممانعت
roots and branches
U
اصول وفروع
kinesiology
U
اصول مکانیزم
creationism
U
اصول افرینش
principles of economics
U
اصول اقتصاد
technologically
U
اصول فنی
systems
U
اصول وجود
principles of economy
U
اصول اقتصاد
system
U
روش اصول
grimacing
U
ادا و اصول
functional
U
اصول مبادی
grimaces
U
ادا و اصول
tenets
U
اصول مسلم
systems
U
روش اصول
grimaced
U
ادا و اصول
grimace
U
ادا و اصول
doctrines
U
اصول حکمت
technological
U
اصول فنی
modernism
U
اصول امروزی
doctrine
U
اصول حکمت
tenet
U
اصول مرام
communism
U
اصول اشتراکی
system
U
اصول وجود
dogmas
U
اصول عقاید
theory
U
اصول نظری
theories
U
اصول نظری
dogma
U
اصول عقاید
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
sail close to the wind
U
اندکی از اصول تجاوزکردن
economization
U
رعایت اصول اقتصادی
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
image shearing principle
U
اصول برش تصویر
democratism
U
اصول حکومت ملی
telephone switching technique
U
اصول اتصالات تلفنی
fascism
U
اصول عقاید فاشیست
naturalistic
U
موافق با اصول طبیعی
fourteen points
U
اصول چهارده گانه
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
principled
U
دارای اصول وعقاید
pauli
U
اصول مذهبی پولس
probity
U
پیروی دقیق از اصول
principles of economics
U
اصول علم اقتصاد
household art
U
اصول خانه داری
principles of islamic economics
U
اصول اقتصاد اسلامی
manichaeanism
U
اصول فلسفه مانی
mutualist
U
طرفدار اصول همدستی
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
hedonics
U
اصول خوشی ولذت
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
modernism
U
اصول تجدد نوگرایی
revivalism
U
اصول بیداری مذهبی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
mouthing
U
ادا و اصول در اوردن
mouthed
U
ادا و اصول در اوردن
mouth
U
ادا و اصول در اوردن
ethics
U
اصول اخلاقی اخلاقیات
unnatural
U
بر خلاف اصول طبیعت
anomie
U
بی توجهی به اصول دین
gradualism
U
رعایت اصول تدریج
mouths
U
ادا و اصول در اوردن
technically
U
مطابق اصول فنی
rationale
U
توضیح اصول عقاید
Catholicism
U
اصول مذهب کاتولیکی
unparliamentary
U
برخلاف اصول پارلمانی
anomy
U
بی توجهی به اصول دین
anticonstitutional
U
مخالف اصول مشروطیت
moralists
U
معتقد به اصول اخلاق
counter current principle
U
اصول جریان متقابل
to do v to one's principles
U
برخلاف اصول خودرفتارکردن
to pull a wry face
U
اداو اصول دراوردن
scientifically
U
موافق اصول علمی
individualism
U
اصول استقلال فردی
Euclid's Elements
U
اصول اقلیدس
[ریاضی]
Euclid's Elements
U
اصول اقلیدس
[ریاضی]
unnaturally
U
بر خلاف اصول طبیعت
asceticism
U
اصول ریاضت و مرتاضی
Protestantism
U
اصول ایین پروتستانت
moralist
U
معتقد به اصول اخلاق
sanitation
U
مراعات اصول بهداشت بهسازی
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
hockey
U
چوگان بازی با اصول فوتبال
they are t of their doctrines
U
اصول خودرامحکم نگاه می دارند
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
they are t of their doctrines
U
موافب اصول خودمی باشند
rascalism
U
اصول بی شرفی وحقه بازی
principled
U
اصولی پای بند اصول
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
unmorality
U
عدم مراعات اصول اخلاقی
moralism
U
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moral philosophy
U
اصول اخلاق ایین رفتار
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
collectivist
U
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
independency
U
اصول استقلال کلیساهای محلی
inartistic
U
فاقد اصول هنری بی هنر
modernist
U
هوا خواه اصول امروزی
technique
U
اصول مهارت روش فنی
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
techniques
U
اصول مهارت روش فنی
feudalist
U
طرفدار اصول ملوک الطوایف
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
kinesiological principle
U
اصول حرکت شناختی بدن
encyclopaedism
U
اصول نویسندگان دایره المعارف
accidence
U
حادثه اصول صرف و نحو
spiritualists
U
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualist
U
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
democratically
U
بر طبق اصول حکومت ملی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
modernists
U
هوا خواه اصول امروزی
one of the
[basic]
fundamental tenets of democracy
U
یکی از اصول پایه
[اساسی]
دموکراسی
ground
U
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
insurrectionism
U
اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
accounting
U
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
convictism
U
اصول گماشتن گناهکاران بکارهای سخت
feudalism
U
سیستم اقطاعداری اصول ملوک الطوایفی
to preach moral principles
U
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
toryism
U
اصول وعقاید حزب محافظه کار
trade unionism
U
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
prettyism
U
اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
presbyteral
U
طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
idols of the theatre
U
اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
fusionist
U
هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
physico theology
U
حکمت الهی موافق اصول طبیعی
legitimist
U
هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
essenism
U
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
methodize
U
در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
EBNF
U
روش انعط اف پذیر بیان اصول زبان
feudality
U
تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
ultimogeniture
U
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
time the essence of the contract
U
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
gymnosophy
U
اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com