Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hypostatic
U
اصلی- فرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
hypothetical
U
فرضی
suppositional
U
فرضی
theoretical
U
فرضی
phantom line
U
خط فرضی
presumptive title
U
حق فرضی
assumptive
U
فرضی
presumptive
U
فرضی
assumed
U
فرضی
imaginary
U
فرضی
hypothetial
U
فرضی
suppisitive
U
فرضی
suppositive
U
فرضی
supposed
U
فرضی
an imaginary line
U
خط فرضی
obligatory
U
فرضی
agonic line
U
خط فرضی
hypothetic
U
فرضی
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
assumed name
U
نام فرضی
presumed death
U
موت فرضی
assumed position
U
موضع فرضی
suppositious
U
فرضی خیالی
assumed azimuth
U
گرای فرضی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
presumptive title
U
سمت فرضی
arbitrary control
U
کنترل فرضی
supposedly
U
بطور فرضی
presumptive
U
فرضی احتمالی
assumed mean
U
میانگین فرضی
presumption of death
U
موت فرضی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
assumed orientation
U
توجیه فرضی
hypothetical construct
U
سازه فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
dead reckoning
U
محل فرضی
notional income
U
درامد فرضی
hypothetical case
U
دعوی فرضی
supposition
U
فرضی انگاشتی
supposed death
U
موت فرضی
john done
U
اسم فرضی
persumptive death
U
موت فرضی
line of scrimmage
U
خط فرضی تجمعی
suppositions
U
فرضی انگاشتی
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
presumption of death decree
U
حکم موت فرضی
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
rule of thumb
U
حساب تخمینی و فرضی
agonic line
U
خط فرضی روی نقشه
ideal
U
نمونه کامل فرضی
implied malice
U
سوء نیت فرضی
hypothetico deductive method
U
روش فرضی- قیاسی
ideals
U
نمونه کامل فرضی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
differential ballistic wind
U
باد بالیستیکی فرضی
presumption of the death decree
U
حکم موت فرضی
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
assumed grid
U
شبکه بندی فرضی
fictitious force
U
نیروی فرضی
[فیزیک]
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
arbitrary control
U
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
lay line
U
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
U
واحد بنیادی فرضی گرانش
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
data line
U
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
bomb release line
U
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
telegony
U
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
point of fall
U
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
rhumb line
U
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
talweg
U
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
initials
U
اصلی
ingrown
U
اصلی
organic
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
initialing
U
اصلی
line link
U
خط اصلی
primitive
U
اصلی
parent
U
اصلی
functional
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
firsthand
U
اصلی
arches
U
اصلی
arch-
U
اصلی
arch
U
اصلی
main door
U
در اصلی
main attack
U
تک اصلی
initialled
U
اصلی
immanent
U
اصلی
initialed
U
اصلی
primal
U
اصلی
main deck
U
پل اصلی
elementary
U
اصلی
initialling
U
اصلی
initial
U
اصلی
inherent
U
اصلی
head
U
اصلی
normative
U
اصلی
trunks
U
خط اصلی
trunk
U
خط اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
primarily
U
اصلی
main lines
U
خط اصلی
main line
U
خط اصلی
texts
U
اصلی
text
U
اصلی
seminal
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
primordial
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
principle
U
اصلی
main
U
خط اصلی
germinal
U
اصلی
primary
U
اصلی
master
U
اصلی
principals
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
elemental
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
masters
U
اصلی
essentials
U
اصلی
essential
U
اصلی
principal
U
اصلی
mastered
U
اصلی
mainlining
U
اصلی
basics
U
اصلی
rudimental
U
اصلی
genuine
U
اصلی
native code
U
کد اصلی
cardinals
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
mainlining
U
خط اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com