Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agamemnon
U
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
iliad
U
داستان حماسی منسوب به هومر
heroine
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroically
U
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
U
زنی که قهرمان داستان باشد
pick wickian
U
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
iliad
U
ایلیاد
homeric
U
وابسته به هومر
Achilles tendons
U
زردپی اشیل
Achilles tendon
U
زردپی اشیل
thetis
U
مادر اشیل
achilles jerk
U
بازتاب اشیل
achilles reflex
U
بازتاب اشیل
Even homer somtimes nods.
<proverb>
U
یتى هومر هم بعضى اوقات اشتباه مى کرد.
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
heroes
U
قهرمان
world beater
U
قهرمان
victor
U
قهرمان
victors
U
قهرمان
championess
U
زن قهرمان
championed
U
قهرمان
champion
U
قهرمان
hero
U
قهرمان
championing
U
قهرمان
champions
U
قهرمان
athletes
U
قهرمان ورزش
heroic
U
قهرمان وار
sprinter
U
قهرمان دوسرعت
gymnast
U
قهرمان ژیمناستیک
title-holder
U
قهرمان کنونی
title-holders
U
قهرمان کنونی
sprinters
U
قهرمان دوسرعت
hero worship
U
قهرمان پرستی
former shampion
U
قهرمان سابق
athlete
U
قهرمان ورزش
gymnasts
U
قهرمان ژیمناستیک
champs
U
قهرمان مزرعه
champing
U
قهرمان مزرعه
knights
U
قهرمان شوالیه
champed
U
قهرمان مزرعه
knighted
U
قهرمان شوالیه
champ
U
قهرمان مزرعه
dynasties
U
قهرمان چندساله
dynasty
U
قهرمان چندساله
knight
U
قهرمان شوالیه
knighting
U
قهرمان شوالیه
absolute champion
U
قهرمان مطلق شطرنج
contender
U
مدعی دربرابر قهرمان
contenders
U
مدعی دربرابر قهرمان
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
heroize
U
قهرمان وپهلوان شدن
ace
U
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
aces
U
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
tragic flaw
U
نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
picaresque
U
داستاینکه قهرمان ان رذل است
breasts
U
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
breast
U
برخورد سینه قهرمان دو به نوار
toreador
U
قهرمان گاو باز سوار بر اسب
hamlets
U
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
hamlet
U
نام قهرمان ونمایشنامه تراژدی شکسپیر
playoff
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoffs
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
heroize
U
خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
conte
U
داستان
marchen
U
داستان
apologue
U
داستان
anecdotage
U
داستان
novella
U
داستان
tale
U
داستان
story
U
داستان
tales
U
داستان
fables
U
داستان
fable
U
داستان
adventure game
U
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
narratives
U
داستان داستانسرایی
episodes
U
داستان فرعی
fairy tale
U
داستان جن و پری
an iliad of woes
U
داستان بدبختبی
fairy tales
U
داستان جن و پری
novelettes
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
hero
U
پهلوان داستان
whodunnits
U
داستان پلیسی
whodunits
U
داستان پلیسی
whodunit
U
داستان پلیسی
an interesting story
U
داستان با مزه
underplot
U
داستان فرعی
catastrophes
U
عاقبت داستان
novelet
U
داستان کوتاه
novel
U
کتاب داستان
hermitically
U
هلوان داستان
novels
U
کتاب داستان
catastrophe
U
عاقبت داستان
parables
U
داستان اخلاقی
fictionist
U
داستان نویس
epitasis
U
حداعلای داستان
decameron
U
داستان نامه
heroes
U
پهلوان داستان
conte
U
داستان کوتاه
narrative
U
داستان داستانسرایی
parable
U
داستان اخلاقی
fictions
U
داستان اختراع
fiction
U
داستان اختراع
storybook
U
کتاب داستان
episode
U
داستان فرعی
make-up
U
داستان ساختگی
to invent stories
U
داستان ساختن
to spin yarns
U
داستان ساختن
storytellers
U
داستان سرا
narrators
U
گوینده داستان
storyteller
U
داستان سرا
flashbacks
U
بازگوی داستان
flashback
U
بازگوی داستان
narration
U
داستان داستانسرایی
narrator
U
گوینده داستان
storybook
U
داستان نامه
in a narrative style
U
بسبک داستان
invention of a false story
U
جعل داستان دروغی
novelize
U
بشکل داستان در اوردن
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
novelistic
U
وابسته به داستان و رمان
That's not so!
U
داستان اینطوری نیست!
sob story
<idiom>
U
داستان اشک آور
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
sob stories
U
داستان گریه اور
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
personage
U
شخصیت بازیگران داستان
sob story
U
داستان گریه اور
serialist
U
داستان نویس سریال
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
story recall test
U
ازمون یاداوری داستان
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
fictionalize
U
داستان سرایی کردن
fictionalized
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
U
داستان سرایی کردن
catastrophical
U
مربوط به عاقبت داستان
fictionalizing
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
U
داستان سرایی کردن
anecdotal evidence
U
شواهد داستان گونه
fictionalised
U
داستان سرایی کردن
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalised
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
U
داستان سرایی کردن
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalize
U
بصورت داستان دراوردن
donnee
U
موضوع داستان یا درام
story
U
بصورت داستان در اوردن
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
fictionalising
U
بصورت داستان دراوردن
story
U
اشکوب داستان گفتن
fictionize
U
داستان سرایی کردن
fictionize
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
U
داستان سرایی کردن
fictionalises
U
داستان سرایی کردن
tracts
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
romance
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
tract
U
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
lay
U
تخم گذاردن داستان منظوم
The scene of the nover is laid in scotland.
U
صحنه داستان دراسکاتلند است
lays
U
تخم گذاردن داستان منظوم
romances
U
کتاب رمان داستان عاشقانه
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
characters
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
yarns
U
الیاف داستان افسانه امیز
What's behind all this?
U
معنی این داستان چه است؟
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
make up
U
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
cartoon
U
تصویر مضحک داستان مصور
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
yarn
U
الیاف داستان افسانه امیز
cartoons
U
تصویر مضحک داستان مصور
cycled
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
cycle
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cock-and-bull stories
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
Her sad story moved us to tears.
U
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
cycles
U
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
folktale
U
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
skald
U
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
That story is as old as the hills.
U
داستان خیلی طول و دراز است.
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
subplot
U
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
rhapsody
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies
U
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com