Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To raise difficulties . To creat obstacles.
U
اشکال تراشی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sculptures
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculpture
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
discomfit
U
ایجاد اشکال کردن
debugged
U
اشکال زدائی کردن
debugged
U
اشکال زدایی کردن
debug
U
اشکال زدایی کردن
discomfits
U
ایجاد اشکال کردن
debugs
U
اشکال زدایی کردن
discomfiting
U
ایجاد اشکال کردن
discomfited
U
ایجاد اشکال کردن
debugs
U
اشکال زدائی کردن
debug
U
اشکال زدائی کردن
smoothest
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed
U
صاف کردن بدون اشکال بودن
bugging
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugs
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
graph
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs
U
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
neologisms
U
واژه تراشی
neographism
U
نویسه تراشی
neolalia
U
واژه تراشی
shave
U
ریش تراشی
redressing
U
باز تراشی
neologism
U
واژه تراشی
shaves
U
ریش تراشی
shaved
U
ریش تراشی
rationalization
U
دلیل تراشی
shaping
U
صفحه تراشی
crandall
U
چکش سنگ تراشی
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
moon knife
U
چاقوی پوست تراشی
stone work
U
جایگاه سنگ تراشی
pullery
U
کارگاه پوست تراشی
razor
U
تیغ صورت تراشی
grainer
U
تیغ پشم تراشی
bush-hammered
U
ابزار سنگ تراشی
blocking-out
U
قلم سنگ تراشی
razors
U
تیغ صورت تراشی
granulating hammer
U
تیشه سنگ تراشی
shaving
U
اصلاح صورت تراشی
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
carver
U
قلم سنگ تراشی سازنده
sophistry
U
زبان بازی برهان تراشی
sculpture in miniature
U
پیکر تراشی کوچک اندام
kevel
U
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen
U
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
drawback
U
اشکال
drawbacks
U
اشکال
worriment
U
اشکال
disadvantage
U
اشکال
disadvantages
U
اشکال
nodus
U
اشکال
traverse
U
اشکال
traversed
U
اشکال
traverses
U
اشکال
spinosity
U
اشکال
node
U
اشکال
nodes
U
اشکال
snaggy
U
پر اشکال
bug
U
اشکال
dead lock
U
اشکال
bugs
U
اشکال
barely
U
با اشکال
traversing
U
اشکال
bugging
U
اشکال
burbled
U
اشکال بی نظمی
burble
U
اشکال بی نظمی
baboons
U
اشکال مضحک
baboon
U
اشکال مضحک
burbles
U
اشکال بی نظمی
difficulties
U
اشکال زحمت
geometrical figures
U
اشکال هندسی
i can add rapidly
U
به اشکال ما افزود
trouble shooting
U
رفع اشکال
to make difficulties
U
اشکال تراشیدن
troubleshooting
U
اشکال یابی
forms of currency
U
اشکال پول
burbling
U
اشکال بی نظمی
difficulty
U
اشکال زحمت
debugging
U
اشکال زدایی
defect description
U
توضیح اشکال
to tide over a difficulty
U
اشکال را بر طرف
description of error
U
توضیح اشکال
fault description
U
توضیح اشکال
debugger
U
اشکال زدائی
debugger
U
اشکال یابی
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
demurrable
U
اشکال کردنی
geometric shapes
U
اشکال هندسی
nuclide
U
اشکال اتمی
hardness
U
اشکال سفتی
impediments
U
محظور اشکال
impediment
U
محظور اشکال
debugging
U
اشکال زدائی
debug
U
اشکال زدایی
debugs
U
اشکال زدایی
diversely
U
به اشکال مختلف
error description
U
توضیح اشکال
debugged
U
اشکال زدایی
swarm
U
چندین اشکال برنامه
wells
U
بدون اشکال اوه
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
kaleidoscope
U
لوله اشکال نما
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
to create a difficulty
U
اشکال پیش اوردن
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
well
U
بدون اشکال اوه
To get into difficulties.
U
دچار اشکال شدن
swarms
U
چندین اشکال برنامه
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
There is the rub.
U
اشکال درهمین جااست
swarmed
U
چندین اشکال برنامه
similar figures
U
اشکال همانندیا متشابه
kaleidoscopes
U
لوله اشکال نما
debugging a program
U
اشکال زدایی یک برنامه
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
dysphagia
U
اشکال دربلعیدن غذا
debugger
U
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
bottle neck
U
مانع اشکال کار
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
dysphonia
U
اشکال در حرف زدن
acataposis
U
اشکال عمل بلع
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
adds
U
قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time
<idiom>
U
با اشکال وبه سختی وقت
adding
U
قرار دادن اشکال کنار هم
add
U
قرار دادن اشکال کنار هم
filet
U
توری دارای اشکال مربع
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
To put obstacles in the way.
U
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
pleomorphic
U
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
intarsia
U
منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
annular
U
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
symbolically
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic
U
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
surge
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
snapshot
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surges
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
regional breakpoint
U
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
godroon
U
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
surged
U
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
troubleshoot
U
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
step
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
hemophilia
U
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art
U
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitches
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit
U
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem
U
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems
U
خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosettes
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion
U
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
stereoscope
U
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design
U
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion
U
ترنج رشوان
[این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com