English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
sick call U صف بیماران
depauperate U فقیر
pauper U فقیر
paupers U فقیر
out at elbows U فقیر
have not U فقیر
penurious U فقیر
fortuneless U فقیر
poorest U فقیر
poorer U فقیر
deprived U فقیر
poor U فقیر
poverty-stricken U فقیر
poverty stricken U فقیر
sick list U صورت بیماران
medical evacuation U تخلیه بیماران
kitchens U اشپزخانه
cook hole U اشپزخانه
kitchen U اشپزخانه
cookery U اشپزخانه
galley U اشپزخانه
pauperizing U فقیر کردن
pauperizes U فقیر کردن
pauperize U فقیر کردن
pauperises U فقیر کردن
pauperized U فقیر کردن
impoverishing U فقیر کردن
impoverishes U فقیر کردن
poorish U نسبتا فقیر
poor countries U کشورهای فقیر
to be reduced to poverty U فقیر شدن
have not nations U ملل فقیر
pauperising U فقیر کردن
pauperised U فقیر کردن
impoverish U فقیر کردن
impoverished U فقیر کردن
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
clearing station U پست تخلیه بیماران
lazaret U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
lazaretto U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
field kitchen U اشپزخانه صحرایی
caboose U اشپزخانه کشتی
kitchenware U فروف اشپزخانه
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
cook house U اشپزخانه اردو
cook house U اشپزخانه کشتی
cook of mess U نوبتچی اشپزخانه
hogwash U گنداب اشپزخانه
galley U اشپزخانه قایق
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
utensils U لوازم اشپزخانه
utensil U لوازم اشپزخانه
kitchenettes U اشپزخانه کوچک
kitchenette U اشپزخانه کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
evacuee U بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuees U بیماران تخلیه شده پزشکی
dressers U میز یاقفسه اشپزخانه
sink U دست شویی اشپزخانه
kitchen utensils U فروف واسباب اشپزخانه
sinks U دست شویی اشپزخانه
dresser U میز یاقفسه اشپزخانه
culinary U مربوط به اشپزخانه اشپخانهای
them and us U آن کله گنده ها و ما فقیر فقرا
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
as poor as a church mouse U مثل گدای شب جمعه [فقیر]
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
pig's wash U گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
pigwash U گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
hospitaler U فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
staging U اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
chuck wagon U واگن اشپزخانه و وسایل اشپزی ترن
kitchen cabinet U اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
Do you still remember how poor we were? U آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
ward U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
wards U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
bagger my neihbour trade palicy U سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
scullery U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries U اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
mess sergeant U گروهبان اشپزخانه گروهبان غذا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com