English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
displaced persons U اشخاص پناهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
internees U پناهنده
immigrant U پناهنده
immigrants U پناهنده
refugees U پناهنده
refugee U پناهنده
defectors U پناهنده
defector U پناهنده
fugitives U پناهنده
fugitive U پناهنده
internee U پناهنده
refugee U پناهنده سیاسی
economic refugee U پناهنده اقتصادی
shelters U پناهنده شدن
sheltering U پناهنده شدن
sheltered U پناهنده شدن
shelter U پناهنده شدن
refugee's travel document U گذرنامه پناهنده
refugees U پناهنده سیاسی
refugee travel document U گذرنامه پناهنده
fugitiveness U پناهنده یا فراری
to shelter oneself U پناهنده شدن
take reffuge U پناهنده شدن
interned U پناهنده جنگی
recognized refugee U پناهنده قبول شده
take sanctuary U پناهنده شدن به اماکن مقدسه
to seek refuge U پناه بردن پناهنده شدن
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
these people U این اشخاص
few men U اشخاص کمی
person perception U ادراک اشخاص
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
many a man U بسا اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
natural persons U اشخاص طبیعی
artificial persons U اشخاص حقوقی
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
great persons U اشخاص بزرگ
personas U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
persona U اشخاص یک کتاب
clientship U حالت پاسمت کسیکه بدیگری پناهنده شده یا اوراوکیل خودکرده است
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
panels U صورت اسامی اشخاص
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
withindoors U اشخاص داخل منزل
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
panel U صورت اسامی اشخاص
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
inter alia U میان اشخاص دیگر
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com